پایان 8 ماهگی/ ورود به 9 ماهگی
دخترکم ماهه که با وجودت نفس میکشیم و با نفسهات زندگی میکنیم. نفسم ماهگیت مبارک. عشق کوچولوی هشت ماهه من امشب برای جشنت خاله سهیلا و دینا جون و خاله صبا و عمو محتبی و مامان فریبا و بابایی دعوت بودن. خلاصه کلی سرمون شلوغ بود و شما و دینا جونمم شده بود نقلای مجلس و با شیرین کاریاتون کلی ما رو سرگرم میکردین. فدای جفتتون بشم که پارسال این موقع ها تو دلمون بودین و همش من و مامان دینا باهم از احوالاتمون تلفنی صحبت میکردیم و شما ها رو تو خیالمون تصور . چه...