فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

دخترک 15 ماهه من.

سلام عشق کوچولوی خوشگلم. میخوام یکم از پیشرفتات و کارای بامزه ات بگم تو این سن که 15 ماه و 7 روزته. دخترک 15 ماهه من صبح که پا میشه و شب  که میخواد بخوابه باید خودش پنکه رو روشن و خاموش کنه وگرنه خوابش نمیبره اینم کار جدیدیه که یاد گرفتی و روز چند بار با اه گفتن میپرسی این چیه و منم میگم پنکه بعد شما میخندی و شروع میکنی به خاموش روشن کردن. طلا خانومم بدجوری معتاد پستونکش شده و روز به روز بیشتر بهش وابسته میشه جوری که همش این ور اونور میگرده پستونک پیدا کنه و به محض یافتن یکی از هزاران پستونکش آنچنان خنده خوشحالی سر میده که انگار یه گنجی چیزی پیدا کرده . بعضی اوقاتم که میخوای غذا بخوری آنچنان منو حرص میدی که نگو .مثلا یه بار داش...
8 خرداد 1393

تهرانــــــــــــــنامه !

سلام فرشته کوچولوی خوشگل مامان .مامانی امروز بالاخره از تهران برگشتیم و شما هم بعد یه حموم جانانه مثل فرشته ها لالا کردی. خاله جونمم خداروشکر خیلی بهتره و روندش رو بهبوده. ایشالا به زودی منتقلش کنن بخش و خیالمون راحت شه. شما هم که حسابی خانومی و همه ازت تعریف میکردن فقط روز اول کلی منو برای غذا خوردنت حرص دادی وگرنه تو کل مسافرت چه تو راه و چه اونجا خانوم بوددی عشقم. روز اول تا رسیدیم لباس عوض کردیم و رفتیم بیمارستان چون ساعت ملاقات بود.تو بیمارستان خاله افسانه  و آیلین جونی هم دیدیم و کلی مورد توجه قرار گرفتیو جوری که من تو ماشین خوابیدم و شما همش بغل خاله ها و خاله افسانه بودی. تا شب بیمارستان بودیم و چون هوا سرد بود نمیتونستی بیای بی...
4 خرداد 1393