فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

این روزهای من و رونیا

1392/2/18 13:58
نویسنده : مامانیه رونیا
288 بازدید
اشتراک گذاری

جیگر مامان ٢ روز بود که مامان بزرگ من که مریضه خونه مامان فریبا و بابایی مهمون ما بودن . واسه همین سرمون خیلی شلوغ بود چون همه فامیل یکی یکی میومدن عیادتش. واسه همین چون شمام که عادت به شلوغی نداشتی این دو روز اذیت شدی و همش این بغل  اون بغل میشدی واسه همین کریرتو آوردم بالا و شمارو گذاشتم توش که راحت تر باشی. البته بگم که شما یکمی حواست بیشتر جمع شده چون دیگه انگار وقتی غریبه ها بغلت می کنن میفهمی و خیلی خوشت نمیاد تازگیا قهر کردنم یاد گرفتی عشق مامان . بیچاره عمه مامی اون روز شمارو بغل کرد  و قربون صدقت رفت ولی گوشیش که زنگ خورد شمارو گذاشت پایین آنچنان گریه ای سر دادی که هیچکی نمیتونست آرومت کنه. آخه این که نمیشه طلاخانوم یکمی گذشت داشته باش مامانی. اینم عکس شما تو کریرت .ببین چیجوری لم دادی عشقم.

 

 

                          رونیاااااااااا

 

چه کیفی میده مامی جون.میشه از این به بعد این تو بخوابمممممم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

                 رونیاااااااااااا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

هانیه
20 اردیبهشت 92 10:24
بای روجا می گم این بششه هه خوب سوسیس هاش رسیده و خوردنی شده ها پس کی می یاریش ما یه دلی از عزا دربیاریم دلمون غش رفت که .....