برگشت از تهران و کلی کارای عقب افتاده ....
سلام عشق کوچولوی خودممممممممممممم.فدات بشم من.دیگه چیزی تا عید نمونده دومین عیدی که شما پیشمونی و همه چی قشنگتره عروسک نازم با شما.بگم از این روزا که جمعه از تهران برگشتیم و مامان کلی کار عقب افتاده داره .هنوز خونه تکونی نکردیم برای باباحجت لباس نگرفتیم خریدای شما هم که کامل نشده آجیل و شیرینی و ... نگرفتیم .هفت سین هم نچیدییییییییییییییییمامروز و فردا کارگر داریم تا خونه مثل دسته گل شه البته اگه وروجک شیطونم بزاره تا عید تمیز بمونه.امشبم بریم برای خرید خونه. فردا شب یه سری به نمایشگاه عمه فهیمه بزنیم.اگه خدا بخواد دوشنبه بریم برای بابا و شما خریداتونو کامل کنیم . ایشالا روزای آخر هم هفت سین بچینیم.البته هنوز یه کار مهم دیگه هم انجام ندادم و اونم طراحی کارت پستال نوروز با عکس شماست که میدونم کلی وقتمو میگیره.تقویم امسالتم میخوام عکسای سفره هفت سین باشه روش واسه همین میزارم بعد عید طراحی کنم.این روزا شما خیلی شیطون تر از قبل شدی و همش راه میری امروز کفشایی که خاله فرشته خریده بود برات و سووتی بود پات کردم همش راه میرفتی و فشارش میدادی تا سوت بزنه شیرین عسل مامان.دیگه حرفی نیست جز عاشقی با شمااااااااااااااااااا:چندتا عکس هم از روزای آخری که تهران بودیم مونده که برات میزارم. بوس بوس فرشته خوشگلم.
این اولین نقاشی شماست که خودتون به این روز درش آوردین.با مداد شمعیی که خاله افسانه بهت داد این اثر کوبیسم رو خلق کردین.جالب اینجا بود که یه دستت موز بود و یه دستت مداد شمعی نمیدونستی کودومو بخوری و کدومو باهاش بکشی
اینجام اولین باریه که خودتون اصرار داشتین بستنی بخورین.
خاله فرشته وقتی نماز میخوند شما هم میرفتی و سرتو میزاشتی رو مهر.
اینجا پاساز خورشیده که با این پسربچه دوست جون جونی شدین .چشم باباحجت روشن
تو راه برگشت عسلم خیلی خانوم بود و تا نزدیکای ساری خوابیییییییییییییییییییید.