طلا خانوم در واپسین روزهای 92.
سلام قند و عسل مامان. سلام شیر و شکر مامان. مامان فدات بشه که این روزا همش با اون پهای کوشمولوت تو خونه راه میری و منم همش قربون صدقه اون قدت و بالات میرمــــــــــــــــــ. عروسک نازم فردا سال تحویله و ما هم تقریبا کارامونو کردیم لباس شما کامله لباس منم کامله پیرهن بابا حجت ولی هنوز مونده بگیریم و ایشالا فردا هم هفت سین رو میچینم .این روزا مامانبزرگ حالش خوب نیست و تو بیمارستان بستریه و سال تحویل هم باید اونجا باشه .خیلی وضعیت بدیه همه ناراحتیم و دلمون غم داره.ولی چه میشه کرد رسم روزگار چنین است. شاپرکم یاد گرفتی تا میگیم بریم دستشویی دستاتو بهم میمالی یعنی داری دستاتو میشوری خیلی کارت بامزه است. صدای گربه و سگ رو درمیاری و خیلی با مزه میو میو میکنی و هاپ هاپ هم فقط مثل فوت کردن نفستو میدی بیرون.قربونت برم من. اون مرواریدای خوشگلتم که هنوز در نیومدن و کلی نــــــــــــــــــــــــــاز دارن انگار.غذا خوردنت این روزا اصلا تعریفی نداره و تقریبا به زور میخوری. با کوچیکترین صدای آهنگی نانای میکنی. بعضی اوقات کلی احساساتی میشی و هم ش محکم بغلم میکنی و میزنی پشتم.اخه من فدای اون دستای کوشولوت بشم که انقدر محکم منو بغل میکنی.موقع خواب هم همش یکم شیر میخوری و بعدش نق پستونک دوباره یکم شیر و ... آخرشم حتما باید تو بغل من بخوابی غلت میزنی و میای تو بغل من ولو میشی و میخوابی.فدات شم گربه ملوس من.عاشق عروسک شدی این روزا و همش بوس و بغل میکنی و هرچی بزرگتر باشه بیشتر دوست داری.با اشاره و اه اه کردن هم همه منظورتو میرسونی.دیگه چیز زیادی یادم نمیاد.خیلی دوست دارم طلا خانوم .بووووووووووووووووووووس .اینم اخرین عکسهای سال 92 :
اینجا اومدیم جگرکی :
عروسکم با کفش سوتیاش راه میرفت و کلی ذوق میکرد:
اینم موقع برگشت داشت خوابت میبرد که تا این خرگوشرو دیدیم . از اونجایی که جدیدا عاشق عروسکای بزرگ شدی گفتیم ببریمت پیشت که انقدر خوابت میومد اصلا علاقه ای نشون نمیدادی.
جدیدا عاشق این بالشت شدی و هر جا ببینیش معجزه رخ میده برای چند ثانیه اینجوری دراز میکشی روش.
از اونجایی که هر موقع میخوام لباس پهن کنم رو رخت آویز شیططونیت میگیره و می یاس لباسای پهن شده رو میکشی میندازی پایین این دفعه سرتو گرم کردم و گفتم لباسارو بده من تا پهن کنم شما هم یکی یکی میدادی به من قربون باهوش مامان
فدای اون قد و بالات عســـــــــــــــــــلم.
فرشته نازم از خستگی غش کرده.(شب چهارشنبه سوری که رفته باودیم فروشگاههای جاده کناره)
نازدونه امروز که رفته بودیم برای چاپ کارت پستالها:
طلا خانوم در حال صرف میان وعده(بستنی وانیلی با پودر پسته و بادوم.)
بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوس.