فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

طلا خانوم در واپسین روزهای 92.

1392/12/29 3:16
نویسنده : مامانیه رونیا
400 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند و عسل مامانبغل. سلام شیر و شکر مامانبغل. مامان فدات بشه که این روزا همش با اون پهای کوشمولوت تو خونه راه میری و منم همش قربون صدقه اون قدت و بالات میرمــــــــــــــــــ.قلب عروسک نازم فردا سال تحویله و ما هم تقریبا کارامونو کردیم لباس شما کامله لباس منم کامله پیرهن بابا حجت ولی هنوز مونده بگیریم و ایشالا فردا هم هفت سین رو میچینم .این روزا مامانبزرگ حالش خوب نیست و تو بیمارستان بستریه و سال تحویل هم باید اونجا باشه ناراحت.خیلی وضعیت بدیه همه ناراحتیم و دلمون غم دارهناراحت.ولی چه میشه کرد رسم روزگار چنین است. شاپرکم یاد گرفتی تا میگیم بریم دستشویی دستاتو بهم میمالی یعنی داری دستاتو میشوری خیلی کارت بامزه استماچ. صدای گربه و سگ رو درمیاری و خیلی با مزه میو میو میکنی و هاپ هاپ هم فقط مثل فوت کردن نفستو میدی بیرون.قربونت برم من.قلب اون مرواریدای خوشگلتم که هنوز در نیومدن و کلی نــــــــــــــــــــــــــاز دارن انگارخیال باطل.غذا خوردنت این روزا اصلا تعریفی نداره و تقریبا به زور میخوری.ابرو با کوچیکترین صدای آهنگی نانای میکنی. بعضی اوقات کلی احساساتی میشی و هم ش محکم بغلم میکنی و میزنی پشتم.اخه من فدای اون دستای کوشولوت بشم که انقدر محکم منو بغل میکنیماچ.موقع خواب هم همش یکم شیر میخوری و بعدش نق پستونک دوباره یکم شیر و ... آخرشم حتما باید تو بغل من بخوابی غلت میزنی و میای تو بغل من ولو میشی و میخوابی.مژهفدات شم گربه ملوس منبغل.عاشق عروسک شدی این روزا و همش بوس و بغل میکنی و هرچی بزرگتر باشه بیشتر دوست داری.با اشاره و اه اه کردن هم همه منظورتو میرسونی.دیگه چیز زیادی یادم نمیاد.خیلی دوست دارم طلا خانوم قلب.بووووووووووووووووووووس ماچ.اینم اخرین عکسهای سال 92 :

اینجا اومدیم جگرکی :

 

رونیااااااااااا

 

رونیااااااااااااا

 

عروسکم با کفش سوتیاش راه میرفت و کلی ذوق میکرد:

 

رونیاااااااااااا

 

اینم موقع برگشت داشت خوابت میبرد که تا این خرگوشرو دیدیم . از اونجایی که جدیدا عاشق عروسکای بزرگ شدی گفتیم ببریمت پیشت که انقدر خوابت میومد اصلا علاقه ای نشون نمیدادی.

 

رونیااااااااااااا

 

جدیدا عاشق این بالشت شدی و هر جا ببینیش معجزه رخ میده  برای چند ثانیه اینجوری دراز میکشی روش.

 

رونیاااااااااااا

 

رونیاااااااااااا

 

رونیااا

 

از اونجایی که هر موقع میخوام لباس پهن کنم رو رخت آویز شیططونیت میگیره و می یاس لباسای پهن شده رو میکشی میندازی پایین این دفعه سرتو گرم کردم و گفتم لباسارو بده من تا پهن کنم شما هم یکی یکی میدادی به من قربون باهوش مامانبغل

 

رونیااااااااااااا

 

رونیااا

 

رونیااااااااااا

 

فدای اون قد و بالات عســـــــــــــــــــلم.

 

رونیااااااااااااا

 

فرشته نازم از خستگی غش کرده.(شب چهارشنبه سوری که رفته باودیم فروشگاههای جاده کناره)

 

رونیاااااا

 

نازدونه امروز که رفته بودیم برای چاپ کارت پستالها:

 

رونیااااااااااااا

 

طلا خانوم در حال صرف میان وعده(بستنی وانیلی با پودر پسته و بادوم.)

 

رونیاااااااااااااا

 

بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوس.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)