رونیا / دکتر / پنکهههههههه
جیگرم دیشب با بابا حجت شمارو بردم دکتر چون خیلی شیر بالا میاوردی. دکتر گفت مشکلی نیست ممکنه بعضی روزا اینجوری باشه و طبیعیه چون رفلاکس داریییی دیگههههه. از دست این رفلاکس خسته شدیممممممممممممم دیگه. آهای رفلاکسسسس دست از سر دخترم بردارررررررررررررررررررر وگرنه با من طرفی هااااااااااااااا. اما بگم از شما که از اول تا آخر که تو مطب بودیم میخ پنکه سقفی مطب شده بودییییییییییییییییییییییی جوری که چشم ازش بر نمیداشتی که آخر آقای دکتر گفت به عنوان دارو یه پنکه سقفی براش بخرینننننننننننننننننننننن
اینم بگم که تا رفتیم تو گفت چه پسر جدییییییییی دارین اصلا نمیخندهههههههههههههههههه.پسرررررررر؟؟؟؟؟
نمیدونم چرا هرکی شمارو میبینه میگه پسرهههههههه؟؟؟ آخه من که این همه لباسای دخترونه و صورتی تنت میکنم .تازه بیرونم که میریم سرت کلاه میذارم که کچلیت پیدا نباشهههه .اصلا بقیه رو ولشون کن تو یکی یدونهههههههههههههههههه دختررر من و بابا حجتیییییییی.
دوست دارم هوارتاااااا.
اینم عکسای خوشگل از شما که انقدر ناززززززززززززززز میخوابی.