آخرین روزهای 13 ماهگی به روایت عکس ...
دخترک زمستانیه من در یک روز بهاری:
موش کوچولوی من و دوستاش( عاشق این عکستتتتتتتتتتتتتتتتتم)
رونیا در حال تست دوچرخه :
این عکسهام مال چند شب پیشه که با خاله صبا و عمو مجی کلی گشت و گزار کردیم / پارک / فست فود / کافی شاپ
تو این فست فوده کلی اذیتمون کردی و بیچاره خاله اینا نفهمیدن چی خوردن
این عکسهام شیطونیهاتو تو مغازه بابایی نشون میده ...
اینجام آش پزونه که اصرار داشتی همش از این سرازیری بری پایین و بری بالاشیطون منی دیگـــــــــــــــــــه
امشب خونه عمه فاطمه : این دلر که ابزار کار عمو حسینه الان شده اسباب بازیه پسرعمو . شما هم امشب کلی ازش خوشت اومده بود البته فقط وقتی رو دور آروم میچرخید چون دستتو میزاشتی و یه جوری قلقلکت میومد و دوست داشتی وقتی دورش تند میشد ازش میترسیدی.
اینجا میخواستی مزه اش رو هم امتحان کنی
اینم عکس اخر : ابراز علاقه از نوع دختر عمویـــــــــــــــــــی