متفرقه های 15 ماهگی( این چند روزی که نبودیم)
سلام عشق خوشگل خودم. آخ که چقدر دلم برای این دنیای مجازی تنگ شده بود . دنیایی که به ظاهر مجازیه در واقع از هر حقیقیی حقیقی تره . بگم از تاخیرمون که بسکه رفتی جفت پا رو این لپ تاب بدبخت بالاخره کارش به بیمارستان کشید. منم هی صبر کردم دیدم نه حالش وخیم تر از این حرفهاست حالا حالا ها باید تحت معالجه باشه طاقت نیاوردم و دست به دامن لپ تاپ خاله صبا شدم.
بگم از دخترک شیطون و خوشگلم که این روزها سعی میکنه حرف بزنه وهمه چی رو به زبون خودش برام میگه. ولی یه چیزی که تازه یاد گرفتی و خیلی بامزه پشت سرهم تند تند میگی بیا هست که اینجوری تلفظ میکنی ( beya ) و پشت سرهم چندبار میگی و به هر چی و هرکسی هم میگی حتی به گیلاس های توی میوه فروشی. پشت تلفن هم کلی به همه میگی. به خاله هم میگی آله . کار جدیدی که تازه یاد گرفتی دور خودت چرخیدنه که بیشتر موقع رقصیدن انجام میدی یا وقتایی که ذوق زده ای .همین الان هم داری میچرخی. به زنم به در و تخته شکمت به لطف گوجه سبزای باغ بابایی خوب کار میکنه .خداروشکر. روزانه یا بهت گوجه سبز میدم که عاشقشی یا لواشکایی که خودم برات با گوجه سبزا درست کردم . از میوه های تابستونی هم که فقط گیلاس رو دوست داری. هلو زردالو هرگز. دیشبم که مسابقه ایران بود جام جهانی ما خونه خاله صبا دعوت بودیم که برای اینکه هم شما اذیت نشی هم ما شمارو گذاشتیم پیش مامان فریبا و آخر شب خواب بودی با سلام و صلوات آوردیمت خونه و خداروشکر بیدار نشدی.
دیگه بریم سراغ عکسها که کلی تلنبار شدن :
اینا مربوط به روزهاییه که عمه فهیمه پیشمون بود.همش به گردش گذشت اون چندروز.
دریا. پلاز مروارید.
من عاشق این تیپتم. خیلی ناز میششی با این لباس.
بفرمایید ماتیک
شب اون رود بازم دریا بلال خوری.
بالای میز بپر بپر میکردی و از استرس ما شما ذوق میکردی بلاچه.
موش نخورتت.بازم ددر با عمه فهیمه.
پارک آفتاب.
ببین جقدر عمو مجتبی رو دوست داری.
اینجا باباحجت به عشق شما حسودی کرد و اومد تا بغلت کنه که جیغت دراومد.
عشقم سر میز صبحونه برای اولین بار.
وقتی رونیا شیطونیش میگیره.
وای که خدا چه فرشته ای بهمون داده.
خدایی اگه کسی شک کنه دختر باشی.
بازم یک دست و چند هندونه.
خونه عمو حسین. این هندونه رو بردیم پارک و نوش جان کردیم.
محبت از نوع دختر عمویی.
عاشق این برج مکعبایی.
اینجا یکیش رفته زیر مبل داری نگاهش میکنی عشق کوچولوی خودم.
قربونت برم که قدت نمیرسه عزیزمممممممممممم.
اینم ذوق بعد از خراب کردن .
جدیدا تا یه جات درد بگیره سریع میای و اونجا رو نشون میدی و اه اه میکنی.
ناز منی .
جمعه که داشتیم میرفتیم باغ. اینجا جلوی مغازه عمو خسرو بابای صبا جونه.
فدای اون دندون موشیات که کلی زوووم کردم تا معلوم شه.
آب بازی با همو خسرو.
باغ بابایی. عشقمییییییییییییی
در حال عزیمت به بابلسر.
عروسکم بعد حموم.
لباس منو گذاشتی سرتو میگی دد دد
یعنی من عاشق این عشوه اتمممممم
حیف که تار شد.
بازیه والیبال ایران بود هر امتیازی که میگرفتیم من و بابا جیغ و دست میزدیم شما هم نانای میکردی.
مهربون خودمی.
اینم آخر و عاقبت تنها گزاشتن شما با بابا موقع نهار.
ظرف میوه امروزت که خوشگل شده بود عکس انداختم که دست به زردالو و هلو نزدی.
دوست دارم دخترم.
تو بدون شک آرزوی براورده شده منی. یه دختر ناز که خدا بهم داده.
ممنونم خدای مهربونم.