ماشین جدید :) مریضی رونیا :(
عروسک خوشگلم بالاخره بعد کلی انتظار دوشنبه ماشینمونو یا به قول شما ماشین نونیا رو تحویل گرفتیم.و دقیقا شما همون روز تب کردی و اولین جایی که با ماشین رفتیم بعد خونه مامان فریبا مطب دکتر حمید بود که متاسفانه گفت گلوت به شدت عفونت داره و باید برای اولین بار تو زندگیت آنتی بیوتیک بخوری.(در سن 2 سال و 2 ماهگی/جالبه که دقیقا پارسال این موقع هم ویروسی شده بودی و یه مریضیه سخت دیگرو گذروندی.) دکترحمید تعجب کرده بود که تا الان آنتی بیوتیک نخوردی و گفت کمتر بچه ای تو ایران بدون آنتی بیوتیک 2 ساله میشهخلاصه دوشنبه شب حالت خیلی خیلی بد بود و یکسره تا صبح بیدار میشدی و گریه میکردی .واقعا تبت زیاد بود و پایین نمیومد تا نزدیکای 6 صبح که بالاخره تبت یکم پایین اومدو تا دیدی باباحجت بیدار شده بره سرکار سرحال شدی و شروع کردی بلبل زبونی و حسابی مامان بابا رو خوشحال کردی . خداروشکر از فرداش حالت بهتر شد ولی باید تا 5 روز دوتا شربتت رو بخوری که هردفعه با کلی داستان و وعده وعید و گریه و .... این دوتا شربت رو میخوری. از ماشین جدید بگم که تا دیدی گفتیم این ماشین کیه رونیا ؟ شما گفتی :ماشین مردم بعد که نشستی توش گفتی ماشین نونیاهه . ازت میپرسیم ماشینت چیه ؟ میگی جچ (جک).کلا (ک) رو (چ) میگی .رنگشم که میگی سیفید.
وقتی هم میگیم ماشین قبلیمون چی شد؟ میگی سوخت
مطب دکتر حمید و رونیا و رشوه هاش:
اینم همون 6 صبحه که بعد اینکه باباحجت رفت سرکار بساط نخشی رو آوردی رو تخت :
اینم فرشته کوچولو همین امشب بعد حموم.
دوست دارم عشقم.