جشنواره بهارنارنج ساری و رونیای باغبان :)
عزیز گلم یکشنبه با دوستای دانشگاهی من قرار گذاشتیم و رفتیم جشنواره بهارنارنج ساری که تو پارک قائم برگزار میشد.کلی به شما خوش گذشت و ما هم هیچی از میتینگ و دوستامون نفهمیدیم .چون من ودوستم که یه نینی اندازه شما داشت همش دنبال شما دوتا بودیم. عوضش حسابی به شما دوتا وروجک خوش گذشت.
دوتا وروجک بامزه
در انتظار آش:
کلی استخر توپ رو دوست داشتی و جیغ میکشیدی از خوشحالی:
اینم وضع نشستنت تو ماشین وقتی صندلی نداری.این کارت باعث میشه که حتما به فکر یه صندلی ماشین برات باشم دوباره.
اینجام نی نیت افتاده پایین و به هر زوری میخوای خودت بیاریش:
نی نی جدید شما .
یه بار که بابا فوتبال میدید برای شما کارتون رو تو لپ تاب گذاشت اصلا فکرشم نمیکردم که اینجوری آروم بشینی و نگاه کنی و دست به لپ تاب نزنی.آفرین دختر باهوشم
دوشنبه هم که بابا باجه عصر بود ناهار رفتیم خونه مامان فریبا و بعدش با بابایی رفتیم باغ که میخواست نهال ها رو آب بده.
اینجا دماغت خورده به مبل:
بعدش داری ادای مارو درمیاری و مبل رو میزنی ومیگی: ای بچه بد دیگه بچه رو نزنی هااااا آخه هر موقع که به یه چیزی برخورد کنی و دردت بیاد تا اونجا رو به قول خودت د نکنیم گریه ات بند نمیاد
ماساج بده
اینم شیطونیت همیشه وقتی مامان فریبا نماز میخونه:
و آبپاش بدست عازم باغ:
عاشق این عکسای آبیاریتم ینی
اینجام داری جوجو رو نگاه میکنی که اول که پرواز کرد ترسیدی فک کردی زنبوره بعدش خندید گفتی زنبور نیس جوجوئه
وااااااااااااای ینی کشته مرده این قیافتم من
ذوق از اینکه بابایی از اون دور داره میاد
بعد از آبیاری هم هوس گوجه سبز کردی و اومدیم ته باغ اینجوری برام فیگور گرفی تا بهت گوجه سبز بدم
نفس منی تو