شهریور دوست داشتنی پرنسس من.
شهریور دوست داشتنی پرنسس من. 
عشق فسقلی مامان این ماه مثل همه شهریوها کلی گردش و این ور اونور داشتیم. شما روز به روز لجباز تر میشی عزیزم و این منو خیلی نگران میکنه 
. البته همه میگن مقتضی سنته امیدوارم اینجوری باشه. این روزا کلی هم شکر پاشی میکنی که دلمونو میبری 
.عین طوطی همه حرفها و کارامونو تکرار میکنی . به زور برمیگردی خونه و همش میخوای بیرون باشی هروقت از جایی برمیگردیم تو ماشین میگی الان تجا بریم ؟ یا میگی خونه نریماااا 
. غذات خداروشکر خوبه فقط همش راه میری غذا میخوری و حسابی اذیت میکنی اصلا نمیشینی یه جا برای غذا خوردن. 
همچنان پوشکی و صحبت دسشویی که میشه میگی نه . امیدوارم تو این مورد خدا یه معجزه بکنه و خودت بیای جیشتو بگی. همین روزا هم دوباره برات صندلی ماشین میخریم و من موندم چیجوری اون تو بشونمت. البته یه فکرایی کردیم امیدوارم جواب بده چون واقعا شما تو ماشین بد میشینی و همش وایسادی یا رو کنسول میشینی که واقعا خطرناکه.
بیش از پیش به نقاشی علاقمندی و هرجا یه خودکار و مداد و دفتر باشه حسابی سرگرم میشی .دیگه وقتایی که میریم پارک خودت مستقل میری سراغ سرسره و خیلی سریع دوست پیدا میکنی و همبازی میشی باهاش ولی خدا نکنه چیزی داشته باشه اسباب بازیی عروسکی ختما همونو میخوای و به هیچ صراطی مستقیم نیستی. یه کار جدیدم این روزا یاد گرفتی آرایش کردنه که حسابی منو بابا باهات درگیریم ولی فایده ای نداره با مدادرنگیات میوفتی به جون صورتت و میگی میخوام حاظر شم بریم بیرون. بعدشم میای میگی اوشگل شدم ؟ بعد که میبینی ما ناراحت شدیم میگی آرایش مال ماماناست نی نی ها آرایش نمیکنن صورتشون اوف میشه اینارو میگی که ما باهات آشتی کنیم ولی دفعه بعد همون آش و همون کاسه. چندروزیه که یه شیوه جدید پیدا کردیم برای کمتر لج کردنت اونم جایزه آخر شبه که باباحجت اگه در کل روز دختر خوبی باشی و حرف گوش کنی برات میخره اولا مربوط میشد به موهاتو مرتب کردن و لباس پوشیدن بدون گریه الان دیگه کلی اش کردیم که اگه حرف گوش کنی و خانوم باشی فعلا جواب داده امیدوارم پایدار باشه.
دیگه بریم سراغ عکسها و توضیحاتش که کلی تلنبار شدن .عکسای زیبا از خاطرات قشنگ شما در برگ شهریورماه از سومین تابستان زندگی زیبای پرنسس ما.
جشن تولد امام رضا که امسال خودت نذرتو پخش کردی عروسکم:
یه شب که رفتیم شانار پیش عمه جون:
بازم دوست یابی در پارک:
سلفی خونوادگی 
و بعلهههههه خرابکاری رونیا خانوم رو دیوار
و مبل:
ما هم بعدش احساس کردیم اینجوری عقده هات خالی میشه 
یه جمعه عالی دریای سیسنگان بعدشم تله کابین نمک آبرود:
عشق مامان
سلفی های خنده دار رونیاااا
خوش گزرونی با باباحجت :
عروسک کوچولوی من
نمک آبرود
اولین باری که تله کابین سوار شدی کللی خوشت اومده بود و همش میگفتی دوباره سوار شیم.
ینی من عاشق قیافت تو این دوتا عکسم .حیف که تار شدن .چراهمیشه عکسای خوشگل تار میشن ؟؟؟
شهربازی نمک آبرود
تو راه برگشت و ساندویچ خوری:
بعله وقتی عشق کوچولو نمیخواد کلاه بزاره و لج رو شروع کرده 
نفسم همه کسممممم
خاله سوسکه
مانکن کوچولو
بازم شانار بازم عمه جون:
آب هندونه خوری با خاله صبا و عمو مجی جونت
شما و مهتا نازنازی (لباساتونو عمه من براتون خریده که شبیه هم شید)
ینی عاشق این زستاتمممم
اینجا خودتون خودکفا عین سه تا وروجک رفتین اینجوری میز گزد تشکیل دادین و ادای ماهارو درآوردین زبلااااا
وقتی از دایی سینا خجالت میکشی
اولین تجربه شب خوابیدن تو جنگل با شما :
مراسم سوم یکی از بستگان
وقتی دوتایی میریم آب هندونه خوری
میریم عروسی
وقتی تو کارواش هم خودکار و کاغذ نقاشیت جور میشه
فدای اخمت که تو خوابم اخم میکنی
آتیش پاره من
ماشین سواری
ناهار دوتایی وقتی باباحجت باجه عصره
وقتی از فرط خستگی وایساده بیهوش میشی 
بلالم میخورم خیلی هم دوست دارم
سی دی رو دیگه از تو ماشین میاری خونه از تو خونه میبری ماشین
فرشته من
ینی کشته مرده این ماچ دادنتم
یه شب دیگه بازم پارک :
عشق من
بعد مدت ها جمعه رفتیم باغ بابایی .شما مشغول گوجه چیدنی :
فدای اون دستای کوشولوت آخه
انگور خوردی دور دهنت میخارید
اینم عکست با درخت خودت .دیگه کم کم درختت داره ازت جلو میزنه
این موش منه
فرفروی مامان .وقتی از حموم میای اگه موهاتو شونه نکنم اینجوری میشه
حاظر شدیم بریم دریا با دایی سینا
من و دایی سینا .تو خونه میگی من عاشقم دایی سینا ینی عاشق دایی سینایی
چون هوا یکم سرد بود و منم لباس برات نبرده بودم فقط شن بازی کردی
عاشقتم فرشته خدادایه من
تبلت بازی
به مناسبت ماهگردت داریم میریم شهربازی
یادت افتاد عطر نزدی
فرشته جونم لالا کرده
خدایا شکرت.
