فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

بازهم ماجراهای واکسن...

1392/5/29 15:09
نویسنده : مامانیه رونیا
355 بازدید
اشتراک گذاری

پرنسس مامان دیروز یهو یادم افتاد که دفعه قبل که برای واکسن رفته بودیم گفته بودن که فقط روزهای یکشنبه و سه شنبه واکسن دارن(این چه مسخره بازییه نمیدونم) و اگه میخواستم شمارو طبق روزت واکسن بزنم چهارشنبه میشد که واکسن نداشتن از اونطرف اگه میخواستم بزارم برای یکشنبه هفته بعد خیلی دیر بود پس تصمیم گرفتم امروز ببرمت یعنی یه روز جلوتر.خلاصه امروز صبح ساعت 9 بیدارت کردم و قطره استامینوفن دادم و رفتیم دنبال مامان فریبا و پیش به سوی بهداشت. ولی تا برگه ات رو دید گفت زودتر واکسن نمیزنیم حتی یه روززززززززززززززززززآخبازم مثل دوماه پیش الکی بهت استامینوفن دادم .ناراحتاین واکسنم واسه ما شده معضل.خلاصه دست از پا دراز تر برگشتیم خونه. و شما هم که عادت داری تا 12 ظهر بخوابی مست خواب بودی و همش سر و صورتت رو به لحافت میمالیدی 5 دقیقه نشد که خوابت بردددددددددد.ماچ

اینا هم عکساع خواب و بیداری امروز صبحتهههههههههههه...

دوتا عکس اول مال دیشبه که خیلی دلت درد میکرد و هرکار میکردم نمیخوابیدی که مجبور شدم بهت کولیک بدم به یاد نوزادیات تا دلت آروم شد خیلی عمیق خوابت برد اونم اینجوریییییییییییییییییی...

 

رونیااااااااااا

 

رونیااااااااااا

 

رونیااااااا

 

رونیاااااااا

 

رونیاااااااااااا

 

اینم اقدامات مهندس رونیا در جهت کشف شیشه شیرش...

 

رونیاااااااااااا

 

رونیاااااااااا

 

رونیاااااااااا

 

رونیاااااااااا

 

انگار به نتیجه نرسید و ناچارا به همون دستاش رضایت داد...

 

رونیاااااااااا

 

الانم که دارم برات مینویسم رو پام نشستی و لثه هات میخاره و منم دستمو شستم و داری دست منو بیچاره میکنی .الان ازش عکس میگیرم ببینی با دستم چیکار کردییییییییییییییییی گریه

 

رونیااااااااا

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

هانیه
30 مرداد 92 9:11
عشقم مامان روجا سر شما یه عکاس حرفه ای شده ها ببین چه شکار لحظه ها ازت عکس می ندازه
زهره مامان بارسین
30 مرداد 92 14:40
خوب خوابیدی خوشگل خانوم ... حالا خواب چی می دیدی عسل خاله ؟


ممنون خاله جون. جای شما خالی کلی شیر و خوراکی های خوشمزه ههههههههههه