پایان 6 ماهگی/ورود به 7 ماهگی
فرشته آسمونیه ما نیم سالگیت مبارککککککککککککککککککککککککککککک
عزیز مامان تو این 6 ماه عشق واقعی رو با تو تجربه کردیممممممممممممم دوستت داریم به اندازه همه ستاره های آسموننننننننننننننننننننن ستاره آسمونیه مااااااااااااااااااا
این ماه هم چون ماشین دست بابا حجت بود نتونستم برم برات کیک بخرم و خودم برات درست کردم گل دخترم.
برای شش ماهگیت عمه فهیمه هم از بهشهر اومد پیشمون. شبم که بابایی و مامان فریبا اومدن خونمون. شب خوبی بود و خوش گذشت. واما مهم تر از همه عکس فرشته کوچولوی 6 ماهه ما.......................................
این لباست هم کادوی شش ماهگیه من و باباحجته واسه فرشتمون.
این کلاهه و شمعهای کیکت رو هم بابایی و مماان فریبا برات از مغازشون آوردن.دستشون درد نکنه چون من یادم رفته بود شمع بگیرم برات.
این تابلوی خوشگلم کار عمه فهیمه است واسه شمااااااااااااااااااا. که اولش اینجوری بود....
بعدش از اونجایی که همش دستت تو کیک بود ....
بابا حجت برد دستاتو شست و آورد تا با این تابلوها بازی کنی که با دستای خیست زدی بهش و اینجوری شد .............
کلا از اول تا آخر خودمونو میکشتیم تا بخندی ولی همه حواست به کیک بود شکموی منننننننن
قربونت برم که تا ماهگرد قبلیت نمیتونستی پشت کیکت درست بشینی اما الان عین پرنسس ها پشت کیکت نشستییییییییییییییییییییییییی فرشته جونم.
اینم از شش ماهگیت .ایشالا 6 سالگیت 16 سالگیت 60 سالگیتتتتتتتت 160 سالگیت... فرشته کوچولوی مااااااااااااا.
بقیه عکسای پرنسسم تو ادامه مطلب...
اینجا داری تل سرتو درمیاری(کاری که جدیدا یاد گرفتی )
فدای اون خنده از ته دلت بشمممممممممممم.
اینم ذوق قبل پرت کردن خودت سمت کیک
هروقت دستتو میزاری دهنت شروع میکنی سخنرانییییییییییی مثل اینجا...