سفرنامه تهران (روز اول)
گل مامان دیشب ساعت ٩ رسیدیم تهران. تو راه خیلی خانوم بودی ولییییییییی فقط یبار شیرخوردی هونم فقط ٩٠ تاااااااااااااا و خیلی عصبانی شدممممممممممماین عکست تو راه که لا لا بودی دوتا یه ساعت خوابیدی عشششقم.
اینم وقتیه که رسیدیم تازه از خواب بیدار شده بودی و مامان فریبا داشت قربون صدقت میرفت.
وقتی رسیدیم مستقیم رفتیم خونه خاله جمیله که تولدش بود.تولدت مبارککککککککککککک
بساط شام و رونیا با پاهاش سفره رو جمع میکرددددددددد
بساط استخون خوریییییییییی
این نوع تاب بازی عشق خاله فرشته است که همیشه همه بجه ها رو از کوچیکی عادت به این نوع تاب بازی طاقت فرسا دادهههههههههه و حالا نوبتی هم باشه نوبت رونیاست دست و کتف واسمون نمیمونه اگه رونیا عادت کنه بیچاره ایممممممممممممم
بعدشم نوبت کیک بازی و کادو بازی بود. نمیدونم تولد خاله جمیله بود یا شما چون شما هم دوتا کادوی خوشمل از خاله هانیه جون گرفتیییییی که سوغاتیه کیش بود. دستش درد نکنه خالههههههههه جون
کادوی دوم یه وسیله کمکی برای راه رفتن شما وروجکههههههه.این مدلیییی:
بعدشم که اومدیم خونه و و دوباره بساط تاب بازییییییییییییییی
امروز صبحم که من و باباحجت رفتیم نمایشگاه و شما پیش مامان فریبا موندی . و برگشتیم دیدم یکی از لباسای بابا براش اندازه نیست و دوبارههههههههههههههههه باید بره عوض کنه که این بار با مامان فریبا رفت و من و شما و خاله فرشته موندیم خونه و الان یه ساعته که داری با خاله فرشته انواع اقسام بازیها از جمله تاب بازی ماشین سواری و شعر خونی و .... رو انجام میدین و منم یه فرصتی پیدا کردم تا وبتو با dial up آپ کنم واسه همسن 4 تا دونه عکس یه ساعت طول کشییییییییید الانم میخوام شیر بدم و بخوابونمتتتتتتت چون شب با باباحجت و خاله هانیه میریم تئاتر و با عرض شرمندگی شما پیش مامان فریبا میمونیییییی. اگه فرصت کنم بازم از تهران می آپم. دوست دارمممممممممم هوارتاااااا