چکاپ ماهانه دکتر حمید.
گل خوشگلم سلام. امروز به اتفاق بابا حجت رفتیم برای چکاپ این ماه شما پیش دکتر حمید. اول بگم که امروز اصلا رو مود نبودی و خیلی خیلی اذیتم کردی و همش گریه میکردی و بهونه میگرفتی غذاتم به زوور خوردی و بااااااااااااااااااز هم سفتییییییییییییییییفرنی رو به زور اسباب بازی و دوز کلک طی دو ساعت بهت خوروندم . بعدش یه ده دقیقه فقط ده دقیقه خوابیدی و دووباره تا از کنارت تکون میخوردم آنچنان گریه ای میکردی که.... سوپت رو به لطف پهن کردن سفره و گول زدنت که مثلا غذای مارو داری میخوری خوردی و بعدششششششش دو ساعت خوابیدی و گفتم حتما دیگه سرحال شدی ولی بعدش که نوبت عصرونه شدددددد دهنت قفل شد و بلایی به روزگارم آوردی و انقدر همه جا رو کثیف کردی و به همه جا مالیدی و با هر قاشق کلی گریه کردی که دیگههههه واقعا اعصابم بهم ریختتتتتتتتتدو از یه طرفم دیرمونم شده بود برای دکتررررررر و حسابی لج کرده بودیییییییییییی و انقدر حرص خوردم که فقط برای اینکه خودمو کنترل کنم همش دندونام از حرص بهم فشار میدادمولی به محض اینکه از در خونه رفتیم بیرون یه نفر دیگه شدییییییییییییییییییییو حسابی خوشحال و ذوق زدهانگار فقط میخواستی تحمل منو تست کنی شیطون بلای مامانولی دخترکم امتحان لازم نیستتت تو هرچقدرم که اذیتم کنیااااااااااا بازممممممممممم مطمئن باش من تحمل میکنم چوننننننن تو فرشته کوچولوی منیییییییییییییییییییی
من فدای اون دستات که تو هم کردیشونو خوابیدییییییییییییی عشقمییییییییییی
حالا بگم از چکاپ :
طبق معمول کلی تو نوبت نشستیم و اونجا چندتا از بچه ها هم سن و سال شما بودن و حسابی سه چهارتایی شروع کرده بودین به گفتمان و بهم میخندیدین خیلی صحنه باحالی بوددددددددددددبعدش که نوبتمون شد و بازم طبق معمول دکتر حمید مهربون کلی قربون صدقت رفتتتتتتتت ولیییییی تا نوبت به معاینه رسید نمیدونم چراااااااااا دوباره رفتی تو مود بدخلقی و اصلا رضایت نمیدادی تا بخوابوندت و معاینه کنه که به ناچار نشسته معاینت کرد
خلاصه خبرای خوب اینکه گفت هیچ مشکلی شکر خدا نداری و میتونی از این به بعد همه میوه ها به غیر از (پرتقال/خربزه/توت/کیوی)رو بخوری +هرروز زرده تخم مرغ.هورااااااااااااااا
برای یبوستت هم باید تو سوپت روغن زیتون بریزم و گفت مشکل خاصی نیست و خیلی از بچه ها اینجوریننننننننن.
ولی از وزنت زیاد راضی نبود (وزن:٧٣٠٠/قد:٦٧) و گفت رشدت خوبه ولی خیلی روندش آرومهههههه
اینم از چکاپ این ماه خوشگل خانومم .بعدش رفتیم یکم برات خرید کردم و تا رسیدیم خونه بابایی زنگ زد که پاشین بیاین اینجا من دلم واسه رونی تنگیدههههههههه ماهم برای اینکه دل بابایی رو نشکونیم با اینکه تازه رسیده بودیم و خسته بودیم ولی رفتیممممممم .اونجاهم کلی کلییییییییی بازی و شیطونی کردی و خبری از بداخلاقی اصلاااااااا نبود.
حالا عکسها:
خوشگلم که اصلا دوست نداره دراز بکشههههه حتی برای چند ثانیه
عروسک بداخلاق من در کنار عروسکای دکتر حمید
اینجا بازم یه نی نی سوار ماشین شد و شما محو تماشاش شده بودیییییییی
اینم همین الان که فرشته جونم داره شیرشو تو خواب میخورهههههههههههههه
خدایا هزاران بار شکرت.