ویتامین D3 + روزمرگی های عیدانه
سلام خوشگل دخترم.یدونه دخترم این روزا همش به دید و بازدید البته از طرف بابایی میگزره و شما هم حسابی شیطونی میکنی و همش میخوای میوه آجیل و شیرینی هارو چنگ بزنی واسه همین من و باباحجت هر جا میریم یه ثانیه نمیتونیم بشینیم.البته این روزا به یه کار دیگه هم حسابی درگیریم و اون هم ویتامین دی گیری شما.از وقتی شنیدم در نیاوردن دندون علتش کمبود ویتامین دی میتونه باشه یکسره تا هوا خوب باشه از هر فرصتی استفاده میکنیم و شما رو میبریم گردش تو آفتاب بهاری. بابا حجت هم بالکن رو خالی کرده و مرتب برای اینکه روزا شما بری اونجا و بازی کنی و جذب ویتامین دیچندتا کار جدید هم یاد گرفتی که یکیش صدای قورباغه درآوردنه یکیشم الله و اکبر که میگیم دوتا دستاتو میاری بالا و یکی دیگه هم بوس پرت کردنه که دستتو میزاری جلو دهنتو بوس میکنی. قربوووووووووووووووونت برم من.عشق کوچولوی منی دیگه.یه عالمه هم عکس از این روزا دارم که برات میزارم.
دوست دارم قد یه دنیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا فرشته کوچولوی مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا.
دومنظوره: هم ویتامین دی هم عکس با حاجی فیروز:
تنهایی ترسیدی:
بنابراین ما هم وارد عکس شدیم:
اینم دیروز که هوا خوب بود با باباحجت رفتین پارکینگ ویتامین گیری:
ببین چقدر عاشق عروسک شدی عشقم؟ باباحجت همشونو آورد پایین کلی ذوق کرده بودی.
بالکن و بازهم ویتامین گیری:
جدیدا همش چشمک میزنی چرا نمیدونم
همشم کوسنای مبل رو میندازی پایین و هیچی نباید رو مبل باشه
اینم امروز باغ بابایی و باز هم ویتامین گیری
این روزها تمام هستیه من در یک کلمه خلاصه میشود: ( تو )
خدایا شکرت.