عکسهای جامانده از 14 ماهگی.
رونیا جونی آماده برای مراسم 40 مامانبزرگ .در حال اسمارتیز خوردن.
این سگرو وقتی با باباحجت رفته بودین بیرون خوشت اومده بود و بابا هم برات خرید ولی دوروز اول خیلی دوسش داشتی و مثل بقیه اسباب بازیهات فراموش شد سگ بیچاره.
فدای اون سخاوتت بشم من. بدو بدو داری میای بهم خرما بدی.
عاشق این خرگوشه طبل زنی. البته طبل و پاشو ترکوندی همشم میخوای کشف کنی چیجوری کوک میشه و طبل میزنه
رونیا سخت در حال مطالعه
قربون اون موهای بابیس کشیده خداییت بشم من.
حیاط مسجد مراسم 40 مامانبزرگ.عاشق این حوض و فوارش شده بودی.
بابا هم بردت بالا تا آب بازی کنی.
پارک نزدیک خونه. اکثرا وقتایی که باباحجت باجه عصر وایسه من و شما با کالسکه میایم اینجا یکم هواخوری. شما هم که عاشق نی نی کلی بهت خوش میگزره البته یه عادت بد هم داری که کلی خجالت زده ام میکنه اونم اینکه دست هرکی خوراکی ببینی میری جلو و سرتو کج میکنی و با اشاره ازش خوراکی میخوای.حتی یه بار یه خانومه از تو کیفش بهت شکلات داد دیگه هر کیو میدی میزدی رو کیفش که بهت خوراکی بده از تو کیفش
هنوز هم که به گل سر آلرزی داری.
در تلاش برای گرفتن عکس روز پدر.
از دست این باباحجت
اینجا هم خودت دست به کار شدی.
قربون اون مماخ عروسکیت بشه مامان.
نانای با بیبی انیشتین
بازهم مطالعه
عشقمـــــــــــــــــــــــــــی
رونیا خانوم شوووو .....
کار هر روز صبح به محض بیدار شدن. بیرون ریختن همه اسباب بازیات و پشت و رو کردن خونه مرتب شده دیشب.
اولین تجربه آبنبات چوبی.قیافه رووووووووووو
آکروبات باز یا بالرین؟؟؟؟
گردش پدر دختری.
باز هم نانای با بی بی انیشتین
عجایب روزگار
به محض اینکه لباستو میپوشونیم البته با کلی جیغ و گریه و گیس و گیس کشی میری جلو در و آوای دد سر میدی.
یکی از موارد نادری که گذاشتی تل به سرت بزنم.
فدای اون دم اسبیت بشــــــــــــــــــم من.
عروسک دوست داشتنی که البته انقدر هم مظلوم نیستااااااااا .
گول عکس قبلی رو نخورید واقعیش اینه:
سالاد اندونزی خورها آخه تورو چه به سالاد اندونزی خوردن فینگیل.
رونیا و عشقش عمو مجتبی
تو ماشین تماشای بیرون. اولش اینجوری:
کم کم اینجوری
این تاپه برای جشن سه ماهگیت پیرهن بود برات. قربون قد و بالات. البته اینم بگم که پهناش برات تنگ که نشده هیچی یکم جا هم بازکرده بس که خوش غذایی آخه
عکس ماهگرد سه ماهگیت با همین لباس.فدای اون کوشمولییات.
ووقتی رونیا خودش میخواد لباس بپوشه اونم لباسای دیگرووووووووووووون.
ای کاش نامت را با خط بریل مینوشتند
صدا کردنت کافی نیست شکوه اسم تو را باید لمس کرد.