فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

این روزهای طلا خانوم و کلمه های بیشتر ...

1393/4/5 21:54
نویسنده : مامانیه رونیا
284 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر خوشگلم. بغلبه عزیز دردونه خودم که هر روز یه کلمه جدید تحویلمون میدیو و مارو ذوق مرگ میکنیگیج .وای که چقدر شنیدن همون چندکلمه عادی با زبون شما  فرق داره و خوشگلتره.آرام

این روزا هرچی میگیم رو سعی میکنی تکرار کنی بعضی هارو خوب میگی ولی بعضیهارو نه. کلمه های جدید که با آگاهی به کار میبری : آیه(آره) / نه / ماما / بابا / آب به / به به / اموم (حموم) / بابای ( بای بای)/  بعضی کلمات هم باید بهت بگیم تا تکرار کنی مثل: ما( مار) / د تا ( وقتی میپرسم مامان چندتا دوست داری میگی ده تا) / دش (کفش) / ب ب ( پی پی )/ خ ( خیار خرما )  آفرین طوطیه مامانتشویق

این روزا عاشق کیف شدی و شال .مدام تو خونه کیف میزاری رو دستتو یه چیزی میزاری سرتو میری جلو در و میگی بابای بابای .بعدش که میگم کجا ؟ میگی د د بوس

این روزا دارم عادتت میدم بشینی و غذا بخوری و تلویزیون بیبینی .امیدوارم موفق بشم چون واقعا دیگه خیلی هم چسبیده به تلویزیونی هم موقع غذا خوردن اذیتم میکنی. این کار رو هم با مبل خرسیت میخوام انجام بدم.

این روزا تک و توک باهات دارم چندتا کلمه انگلیسی کار میکنم. به محض پیشرفتت تو انگلیسی برات مینویسم.

این روزا ماشالا خوب چیز میز میخوری البته غذا نه فقط میان وعده ها رو خوب میخوری زیبامثل دنت / میوه (گیلاس کیوی خیار آلو) / خرما / پیکوتک/ بستنی... از بین غذا ها هم نهار رو تقریبا اصلا نمیخوری فقط صبحانه و شام اونم به زور و ادا اطوار و سی دی خاله ستاره. دلخور

گفتم سی دی که واقعا این روزا این خاله ستاره حسابی به کمکم اومده آنچنان محو تماشای سی دی میشی مخصوصا بار اول در روز که برات میزارم میتونم یه نیم ساعتی به کارام برسمراضی .بله بار اول خوب نگاه میکنی ولی هزاران بار بعدی که باید برات پلی کنمش زیاد اهمیت نمیدی فقط باید روشن باشه حتما.سکوت

این روزا تا یه محیط باز میبینی فقط میدویی و میخندی و حرف میزنی.بوس پارکینگ پارک و ....

این روزا خیلی خیلی خیلی سخت میخوابی و در واقع بیشتر اوقات تا عصبانی نشم نمیخوابی.قهر اگه یه جنبنده ای تو اتاق تکون بخوره میخندی و پا میشی تازه بعضی اوقات که خودمو میزنم به خواب تا شما هم بخوابی یواشکی میخوای از کنارم بلند شی و بری تو حال که مچتو میگیرم و شما هم گریه رو سر میدی تا شاید تسلیم شم که فایده نداره. راضیوقتی هم عصبانی میشم و برات چشم در میارم همچین مثلا میترسی که یهو رو چشاتو میگیری و مثلا خوابی ولی زیر زیری میخندی شیطون مننننننننننن که شاید منم خندم بگیره و خواب کنسل بشه.تعجب خیلی وروجک شدیاااا شیطونم. عادت کردی دستم یا دست خودت رو چشمت باشه و بخوابی .خلاصه که این روزا سخت ترین کار خوابوندن شماست. خستهمثلا همین امروز صبح ساعت 5 صبح تا 10 بیدار بودی و نمیخوابیدی و منم کور شده بودم از خواب حسابی کلافه شده بودم.کچل بالاخره بد کلی گریه و بازی و خنده و لباس عوض کردن و شیر خوردن و پستونک خوردن و قلقلک و خلاصه همه کار خوابیدی. وقتی خوابت برد یه بندتا ساعت 1 و نیم خوابیدی تعجب

این روزا پستونک یار جدانشدنیت شده و همه چی با پستونک میسر میشه حتی غذا خوردن. البته روزا سعی میکنم پستونکتو قایم کنم وگرنه هر جا ببینی میخوایش و یکسره باید دهنت باشه. خیلی خیلی بهش وابسته شدی عروسکم .امیدوارم بتونی بعدا راحت ترکش کنی. البته من اصراری ندارم چون واقعا بهت آرامش میده و اصلا دوست ندارم ازت بگیرمش. بوس

این روزا یه سری مسائل واقعا اذیتم میکنه و عصبیم میکنه که متاسفانه خیلی اوقات تاثیرش رو شما معلوم میشه. منو ببخش عزیزم. امیدوارم درست بشه همه چی. دعا کن درست بشه عزیزم.به هر حال اگه همینجوی هم پیش بره من برای شما همه کاری میکنم.بغل

این روزا تنها دلیل زندگیم تویـــــــــــــی فرشته آسمونیه من.

 

 

یه روز که با مامان فریبا رفته بودیم بازار یه مغازه اسباب بازی دیدی و جلوش وایسادی :

 

 

اینجام خسته شدی و نشستی و مشغول خوردن پفیلا شدی:

 

 

 

بالاخره یه سوپر پیدا شد که شما توش سرگرم باشی و اذیتمون نکنی.

 

 

اموم به قول شما با باباحجت .اینم فرنی خورون تو حموم.

 

 

 

 

عاشق اون موش موشیاتم.

 

 

اینجا داری امپ نشون میدی عشقم.

 

 

 

اینم سی دی خاله ستاره که محوش شدی.

 

 

یکمی هم نانای.

 

 

دیگه از اعتیاد به پستونک ببین کارت به کجا کشیده.خنده

 

 

 

وقتی به عشقم میگم بخند عکس بگیرم.قربون اون خنده هات عسلم.

 

 

 

 

تو پارکینگ تا میزارمت پایین شروع مبکنی دوییدن.

 

 

خوشتیپ یدونه من.بغل

 

 

راستی چند روزه اینا رو برات آوردم که بازی کنی. حالا خونمون بیشتر شبیه فان پارکه تا خونه خندونک

 

 

بالاخره فهمیدی هندونه رو باید خورد نه انگشت کاری کرد.چشمکچون اولین باری که هندونه خوردی گذذاشتیم انگشت کاری و چنگ مالیش کنی از اون به بعد هرجا هندونه میدیدی نمیخوردی و فقط میخواستی چنگمالیش کنی.سکوت

 

 

 

مگه یه جا بند میشی آخه.

 

 

دست اسرا جون هم درد نکنه با این کادوی مفیدش .خیلی دوسشون داری .قبلانا نمیزاشتی پنگوئن ها روش بمونه و میگرفتیشون ولی الان تا میوفتن میزاریشون سرجاش.تشویق

 

 

گفتم که عاشق کیف شدی.ببین:

 

 

داری میگی بابای بابای .

 

 

وقتی داشتم این پستو مینوشتم شما و باباحجت رفتین پارک. وقتی داشتی میرفتی گفتم عکس بگیرم؟گفتی نه و راه پله رو نشون دادی که یعنی بریم. ولی من فکر کردم همینجوری گفتی نه .ولی ببین اصلا نمیخواستی عکس بگیرم.چشمک

 

 

عشقمی همه زندگیمی همه امیدمی دخترکم.

 

پسندها (3)

نظرات (6)

Mobina
5 تیر 93 23:28
سلام رجای مهربون سلام رونیای خوشگلمــ دختر خوب و ناز ، مامانی اذیت نکن اینقدر شیطون خانوم رجای عزیز خدا بهت سلامتی و قوت بده دوستون دارم هوارتـــــــــــــــــــــاآآآآآ مراقب جغله ریزه میزه باشید رونیا ببوس
مامانیه رونیا
پاسخ
مرسی مبینای عزیزم که همیشه پشتمونی و با کامنتای قشنگت همراهمونی. بوووووووووووووس
Mobina
5 تیر 93 23:35
اهل اسراف نیستم امـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا بی اندازه دوستت دارمــ مهربانمــ ... ع ا ش ق ت م =====> عاشقتم یه عالمهــــــــــ
مامانیه رونیا
پاسخ
ما هم همینطور خاله جووووون
خاله سانی
6 تیر 93 1:20
چقدر کارات نمکیه عزیز دلممممم.خیلی عکسات خوشگل بودن
رویا
6 تیر 93 13:07
سلام مامانی رونیا جونی رونیا جونی خوشگل رو از طرف من ببوس راستی همیشه خوانندخ وبلاگتون هستم
مامانیه رونیا
پاسخ
لطف داری خاله جووون
سوگندجونی
6 تیر 93 15:19
دوست دارم وروجک خااااانمم
مامانیه رونیا
پاسخ
مرسی خاله جووون
Mobina
6 تیر 93 23:19
من قصه تو را تا ابد اینگونه آغاز میکنم : یکی بود هنوزم هست خدایا همیشه باشد …