عکــــــــــس.( بازگشت شیشه شیر / اولین پارک بهاری)
بالاخره یکم شمال هم هوا گرم شد و تونستیم بعد مدتها عشقمو ببریم پارک. شمایی که همیشه برا لباس پوشیدن اشکمونو درمیاوردی تا گفتم بریم پارک خیلی راحت لباس پوشیدی و کل راهم پیاده اومدی به عشق پارک . فدات بشم ایشالا از این به بعد هوا خوب شه هرروز میریم پارک
اینم فیگور رونیایی
این اسب و تخت عروسک رو هم با عیدی های امسالت خریدیم برات .که کلی هردوشو دوست داری. با بقیشم میخوام برات یه سرسره بخرم که ترست بریزه از ارتفاع .البته تا همین دیروز از سرسره میترسیدی و به هیچ عنوان سوار نمیشدی .دیشب به صورت خودجوش پشت سر یه نی نی دیگه راه رفتی و سرسره سوار میشدی.
این اردک رو هم بابا حجت امروز به مناسبت روز مادر و زن برای شما خرید که در آینده مامان میشی
مکان جدید
این دندون نیش هاتم که قصد دراومدن ندارن
فدای موهای کمندت عروسک ملوسکم
بیم اچخال (بریم یخچال)
اینم پارک آخر شبی که رونیا جوگیر شده بود تند و تند پله های سرسره رو میرفت بالا و سر میخورد و من مات و مبهوت فقط نگاش میکردم
با رشوه شیر پسته از پارک اومدی:
و اما بازگشت دوباره شیشه شیـــــــر:
گفته بودم که اگه ببینم شیر خوردنت کم شه دوباره شیشه رو میارم روکار.چندوقتی بود که فقط یکی دو قلوپ شیر میخوردی با لیوان و فقط وقتی بیشتر میخوردی که شیرکاکائو باشه دکتر حمیدم که گفته بود کاکائو برات خوب نیست تصمیم گرفتم امتحان کنم که دوباره تو شیشه برات شیر بریزم ببینم بیشتر میخوری یا نه و حدسم درست بود به عشق شیشه شیر کل شیر تو شیشه رو که سه برابر مقدار قبل بود خوردی و در آخر هم اینجوری شیشه رو بغل کردی و خوابیدی .
الانم تا این عکسو دیدی فیلت یاد هندوستون کرد و یهو گفتی بریم بخوابیم .شیر میخوام
عاشقتم که این همه عشق شیشه شیری .