فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

عکــــــــــس.( بازگشت شیشه شیر / اولین پارک بهاری)

1394/1/21 3:08
نویسنده : مامانیه رونیا
425 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره یکم شمال هم هوا گرم شد و تونستیم بعد مدتها عشقمو ببریم پارک. شمایی که همیشه برا لباس پوشیدن اشکمونو درمیاوردی تا گفتم بریم پارک خیلی راحت لباس پوشیدی و کل راهم پیاده اومدی به عشق پارک تعجب. فدات بشم ایشالا از این به بعد هوا خوب شه هرروز میریم پارک بوس

 

 

اینم فیگور رونیایی سکوت

 

 

این اسب و تخت عروسک رو همآرام با عیدی های امسالت خریدیم برات .که کلی هردوشو دوست داری. با بقیشم میخوام برات یه سرسره بخرم که ترست بریزه از ارتفاع .البته تا همین دیروز از سرسره میترسیدی و به هیچ عنوان سوار نمیشدی .دیشب به صورت خودجوش پشت سر یه نی نی دیگه راه رفتی و سرسره سوار میشدی.خندونک

 

 

 

 

این اردک رو هم بابا حجت امروز به مناسبت روز مادر و زن برای شما خرید که در آینده مامان میشی خنده

 

 

مکان جدید سکوت

 

 

این دندون نیش هاتم که قصد دراومدن ندارن خندونک

 

 

فدای موهای کمندت عروسک ملوسکمبوس

 

 

بیم اچخال (بریم یخچال)سکوت

 

 

اینم پارک آخر شبی که رونیا جوگیر شده بود  تند و تند پله های سرسره رو میرفت بالا و سر میخورد و من مات و مبهوت فقط نگاش میکردم تعجب

 

 

 

با رشوه شیر پسته از پارک اومدی:

 

 

 

و اما بازگشت دوباره شیشه شیـــــــر:

گفته بودم که اگه ببینم شیر خوردنت کم شه دوباره شیشه رو میارم روکار.چندوقتی بود که فقط یکی دو قلوپ شیر میخوردی با لیوان و فقط وقتی بیشتر میخوردی که شیرکاکائو باشه دکتر حمیدم که گفته بود کاکائو برات خوب نیست تصمیم گرفتم امتحان کنم که دوباره تو شیشه برات شیر بریزم ببینم بیشتر میخوری یا نه و حدسم درست بود به عشق شیشه شیر کل شیر تو شیشه رو که سه برابر مقدار قبل بود خوردی و در آخر هم اینجوری شیشه رو بغل کردی و خوابیدی .محبت

 

 

الانم تا این عکسو دیدی فیلت یاد هندوستون کرد و یهو گفتی بریم بخوابیم .شیر میخوام خنده

عاشقتم که این همه عشق شیشه شیری .محبت

 

پسندها (3)

نظرات (2)

مامان منیژه و بابا مرتضی
21 فروردین 94 18:20
سلام دخمل نازی دارید خدا حفظش کنه،من تازه با وبلاگتون آشناشدم،مازندرانی هستید؟ماهم مازندرانی هستیم ولی الان رشتیم،خوشحال میشم به وبلاگ دخترم سر بزنید
هانیه
26 فروردین 94 8:14
ای جونننم عزیزمی دلت برا شیشه ات تنگ شده بود