فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

استقبال + مولودی

1394/3/2 15:04
نویسنده : مامانیه رونیا
997 بازدید
اشتراک گذاری

عروسک خوشگلم همونجور که تو پست قبل گفتم شب ماهگردت با اومدن مادرجون اینا از کربلا یکی شد و شب قبل رو بهشهر موندیم .کلی بهت خوش گذشت این دو روز و حسابی بازی کردی و در کل 5 ساعت خوابیدی اونم به زور ینی 6 صبح بیدار شدی از ذوق و دوست نداشتی بخوابیدلخور حسابی خوش به حالت بود و فقط بازی بازی بازی. جمعه هم مولودی دعوت بودیم خونه عمه من و اونجا هم کلی بهت خوش گذشت همش وسط درحال رقص و دست زدن و بالاپایین پریدن بودیخندونک.خلاصه این دوسه روزی حسابی خوش به حالت بود عروسکم.ایشالا همه روزات پر از خنده و بازی باشه نفسم. محبتاینم عکسای استقبال و مولودی.

 

این ثنا خانم عروسک عمه است. واقعا دوست داشتنیه و خوش خند بامزهه شیطون.محبت

وای که من واقعا بچه تو این سن رو خیلی دوست دارم بازم خاطرات قشنگ شما برام زنده شد حیف نمیششد زیاد باهاش بازی کرد چون عروسک دوست داشتنیه مامان یه کوچولو حسود شده بود و تا ما میرفتیم سراغ ثنا خودشو میرسوند و بغل میخواست.چشمک

 

 

وقتی نوه کوچکتر از همه باشی برای خواب هم مشکل داری چشمک

 

 

بالاخره بیدارش کردین شیطونااادلخور

 

 

 

تا عمه خواست به ثنا شیر بده شماهم .....

 

 

با اومدن مهنا جمعتون حسابی جمع شد.چشمک

 

 

 

 

سبد گل رونیا برای پدرجون و مادر جونشبوس

 

 

اینم عروسک اداباز من تو راه فرودگاه بغل

 

 

 

 

 

 

اینم قرتی عمه محبت

 

 

 

 

استقبال کننده های کوچولومحبت

 

 

 

بالاخره مقاومت تموم شدو ساعت 10 و نیم شب به زور خوابیدی و تا برگردیم ساری و تا صبح خواب بودی و بیدار نشدی .واقعا از این اتفاقا شاید هر 10 سال هم نیوفته خنده

 

 

اینم مادر دختری ست کردیم بریم مولودی بغل

 

 

عروسک خوشگل مامان بوس

 

 

 

با هزارتا وعده و خواهش تمنا تل گذاشتی.دلخور

 

 

و همچنین عینک.

 

 

 

رونیا و مهتا (چون مهتا شیرنی میخورد شما هم باید میخوردی حتماااااااسکوت

 

 

نمیدونم چرا دوست داری رو پای بچه های بزرگتر از خودت بشینی هم مهتا هم داداشی.خندونک

 

 

خانم مداح شکلات پرت میکرد برای حاجت وای شما هم یاد گرفته بودی هرجی ما شکلات جمع میکردیم شما پرت میکردی بدبو

 

 

وقتی دف ودست اومد روکار شما هم پریدی وسط و مجلس گرم کن شدی خنده

 

 

 

برای مراسم کیک هم که خب حتما حتما باید حضور فعال میداشتی خندونک

 

 

شمع کیک رو هم شما فوت کردی بغل

 

 

 

ایشالا در پناه حضرت ابوالفضل همیشه سالم و خوشبخت باشین.هم شما و هم همه بچه های دنیا محبت

 

پسندها (3)

نظرات (1)

مامان منیژه و بابا مرتضی
4 خرداد 94 10:39
سلام عزیزم،دخمل نازی دارید خدا حفظش کنه،رونیاچون چندماه از گندم من بزرگتره،ما لینکتون کردیم خوشحال میشیم با هم دوست شیم،راستی ما هم بابلی هستیم ولی الان رشتیم