فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

نیمه اول خرداد + مسافرت تهران.

1394/3/12 1:32
نویسنده : مامانیه رونیا
787 بازدید
اشتراک گذاری

عشق کوچولوی مامان این هفته چندروزی رو رفتیم تهران و خوش گذروندیم. کلی با هانیه و فرشته و آیلین بهت خوش گذشت .دیگه هانیه که شده بود مثل مامانت و همش سراغشو میگرفتی تا یه لحظه نمیدیدش میپرسیدی هانیه تجا دفت؟خنده کلی جاها هم رفتیم که  از بینشون از همه بیشتر پارک آب و آتش بهت خوش گذشت واسه همین دوبار رفتیم یه بارم با آیلین.بریم سراغ عکسا که خیلی خیلی زیادن.

اول عکسای روزمرگیه قبل تهران رفتن:

 

کوتاه شدن چتریهات برای بار دوم.محبت

 

 

بهشهر بازی با دوقلوها:

 

 

خونه کم بود تو ماشینم اضافه شد بدبو

 

 

یه گردش خوب اول جیدر(جیگر) بعدش پارچ(پارک) بعدشم فالوچه(فالوده)خندونک

 

 

 

 

 

 

از اون سرسره سر میخوردی فورو میرفتی تو توپها و این نی نی جون بیچاره هر دفعه شمارو میاورد بیرون.

 

 

 

 

 

 

یه روز که با بابایی و مامان فریبا رفتی باغ:

 

 

یه روز که همه با هم میخواستیم بریم بازار من کفش بخرم.شما هم دوتا صندل و یه دمپایی به انتخاب خودت صاحب شدی:

 

 

 

 

 

 

میخواستیم بریم پارک ماشین سواری:

 

 

 

تا اسرا رو دیدی اصرار کردی که سوار ماشینت بشه دختر مهربون منی بغل

 

 

اندر حکایات غذا خوردن خودکفای رونیاسکوت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اولین باری که همه موهاتو بافتم .

 

 

یکی از همون صندلایی که برات از بازار گرفتم.محبت

 

 

و دخترم که حاظر شده بره تهرااااااااااان بوس

 

 

 

ادا اصولای دخترک وقتی میخوایم عکس بگیریمدلخور

 

 

 

 

میشه گفت کل راهوو خوابیدی سکوت

 

 

همون شب که رسیدیم همه باهم با آیلین اینا رفتیم شهربازی .این اولین باری بود که شما میرفتی شهربازی و حسابی خوش گذشت بهت. مامانجون منم خیلی شهربازی رو دوست داشتم و دارم کلی ازش خاطرات شیرین کودکی به ساد دارم همیشه برام دوست داشتنی بوده.زیبا

 

 

 

 

جمعه هم رفتیم پارک آب و آتش .اولش خواب بودی بعدش که بیدار شدی تا بچه ها رو در حال جیغ و خنده دیدی بدو بدو رفتی ببینی چه خبره خندونک

 

 

 

 

اولش همش میرفتی لابلای فواره ها ولی بعد اینکه یکیش خورد تو صورتت دیگه حسابی محتاط شدی و بیشتر اطرافش بازی میکردی:

 

 

 

وای گیر داده بودی به این نی نیه بیچاره همش اینور اونور میکشیدیش و بغلش میکردی خنده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پل طبیعت زیبا

 

 

بله با ذوق زیاد اسب سواری هم کردی 

 

 

اسبه تا خواست مگس رو سرش رو بپرونه سرشو تکون دداد شما ترسیدی و دیگه سوار نشدی .

 

 

جمعه شب هم رفتیم تئاتر.تئاتر قبلی که میرفتیم همش آهنگ بود و منم رو حساب اون گفتم حتما خوشت میاد ولی این یکی اصلا آهنگ نداشت و شما هم اصلا خوشت نیومد و حسابی اذیت کردی که دیگه مجبور شدیم وسط سانس برگریدم.

 

 

 

 

بازم نی نی گیر آوردی اونم از نوع دوقلو.

 

 

شنبه هم به اتفاق مامانجون رفتیم باغ پرندگان.که اونجا هم همون اولش یه کلاغ از جلوت پرواز کرد و شما هم حسابی ترسیدی و به هیچ عنوان از بغل پایین نیومدی. تو همه عکسات هم معلومه بداخلاقی دلخور

 

 

 

 

 

 

پیلا پیلای دوس داشتنی .شخصیت کارتونی زمان مامحبت

 

 

 

 

 

 

بلد نبودی آب بخوری از این آبخوریا خندونک

 

 

 

 

خروس فشن خنده

 

 

 

 

 

بالاخره رضایت دادی چون یه نی نیه دیگه پایین بود شما هم بیای پایینبی حوصله

 

 

کله رونیا رو توروخدا از کجا دراوردهخندونک

 

 

 

 

عکی هنری مامان روجاراضی

 

 

اینم شاهکار هنری یکی از کارکنان باغ که ازش خواستیم ازمون عکس بندازه واقعا نمیدونم چیجوری این عکسو این شکلی انداخته خنده

 

 

باز آب دیدی به هوای پارک آب و آتش شروع کردی بپر بپر تو آبها:

 

 

 

کل راه برگشت هم خواب بودی.

 

 

هانیه مسواک میزد شما هم عینش مسواک میزدی:

 

 

 

مامان کوچولومحبت

 

 

یکشنبه ناهار هم رفتیم خونه خاله افسانه و بعدشم با آیلین رفتیم پارک آب و آتش:

 

 

 

 

 

 

 

بازم یکی از فواره ها خورد تو صورتت قیافت اینطوری شدچشمک

 

 

 

 

 

 

 

به زور میخواستی این نینی رو ببری تو فواره ها .داری بهش میگی نترس بیم آب بازی( ینی من عاشق این روابط اجتماعی بالاتم )خنده

 

 

دختر خاله های بامزه محبت

 

 

 

یه روزم سپهر اومد پیشت:

 

 

 

تو راه برگشت و گیلاس نوبرونه که فک کنم راحت نیم کیلو گیلاس خوردی .قشنگ از پارسال یادت بود که گیلاس میوه مورد علاقته بوس

 

 

 

 

اینم همین الانه که چون تا 8 و نیم خواب بودی هنوز بیداری و داری ورجه وورجه میکنی خندونک

 

 

 

تنها خریدمون از تهران: وسطیه سوتیه که عاشقشی .قبلا پای نینی دیده بودی و همش میگفتی میخوام. الانم میگی این دبشم سوت میزنه خندونک 

 

پسندها (2)

نظرات (2)

سوگندکوچولو
12 خرداد 94 7:52
سلام آبجی گلم ماشالا رونیا جان چقدر ناز و خوشکله خدا برای شما و بابای گلش حفظش کنه آبجی گلم من هم برای دخترم سوگند وبلاگی درست کردم خوشحال میشم به ماهم سری بزنید برای شما ابجی گلم و خانواده گلتون ارزوی سلامتی و سعادت دارم با ارزوی بهترینها روز خوش از طرفم رونیا جان را ببوسید منتظر حضور سبز شما هستم
مامان خوشگله کیجا
15 خرداد 94 1:47
سلام عزیزم النای منم عاشق مسواک زدنه دارم بهش آموزش میدم و مسواک انگشتی رو قبول نداره اما هنوز میترسم از خمیر استفاده کنم حتی مخصوص کودک رونیا جون از خمیر دندون استفاده میکنه؟ اگه آره مشکلی با بلع خمیر نداری؟