پایان 5 ماهگی / ورود به 6 ماهگی
نفسم دخترگلم عشق زندگیه من یکی یدونه من دختر کوچولوی من فرشته آسمونیه من عروسکم 5ماهگیت مبارک ...
اصلا باورم نمیشه که 5 ماه گذشته چقدر زود گذشت انگار همین دیروز بود که تو دلم وول میخوردی و من از خوشحالی پس میوفتادم .ای کاش زمان متوقف میشد چون واقعا این 5 ماه با وجود تو لذت بخشترین دوران زندگیم بودههههههههههه.
امشب خاله صبا و عمو مجتبی رو دعوت کرده بودم برای افطار و جشن 5 ماهگی شما.برای افطار سالاد الویه و کیکتو اینبار خودم درست کرده بودم ببین چه مامی هنرمندی داریییییی عشقممممممم
واین هم پرنسس امشب. این شما و این هم فرشته 5 ماهه من .رونیا طلا....
جیگرم بیچاره میشدیم تا یه عکس از شما بگیریم بس که وول میخوری و یه جا بند نمیشی بیچاره خاله صبا و عمو مجتبی کلی شکلک درآوردن و دریغ از یه خنده شما. کامل هم که نمیتونی بشینی لم هم که نمیدی به مبل و هی میخوای بیای جلو .خلاصه یه ساعت مراسم عکس گرفتن از شما طول کشید آخر هم هعصابت خورد شد و شیر بهت دادم و دوباره شروع کردیم
و بقیه عکسای امشب...
این عکس هم خیلی من دوست داشتم با این مدل بگیریم اما هرکار کردیم خوب نشد و شما اصلا رضایت نمیدادی . اینم که بابا حجت توش تار افتاده اشکال نداره بزرگتر که شدی حتما یه عکس این مدلی خوب میندازیم.
امروز بابا حجت برای 5 ماهگی شما دوتا کتاب شعر خیلی گنده که بزرگتر از قد شماست برات خرید که خیلی دوسشون داری و همش نگاهشون میکنی و میخوای بکنی تو دهنتاز فردا برات شعراشو میخونم.
بعد عکس انداختن دیدیم هوا بیرون خنکه و کیک رو برداشتیم و رفتیم لب دریا. خیلی خنک بود و حسابی خوش گذشت. البته چون تو آلاچیق نور کم بود عکس خوب نمیشد فقط همین یدونه رو میزارم که به یادگار بمونه و اینجا داری با این تعجب به عمو مجتبی که داره برات شکلک درمیاره نگاه میکنییییی.
جدیدا عاشق بیرون و ماشین سواری شدی و اصلا صدات در نمیاد وقتی بیرونیم بابا حجتم شما رو میزاره کناره پنجره و حسابی با تابلو ها و چراغ ها به وجد میاد و ذوق میکنی امشبم تا اومدیم خونه آنچنان گریه ای کردی که شاکی بودی چرا اومدیم خونه. خدا به دادمون برسه بعدا بیچارمون میکنی فکر کنم باید تا صبح تو خیابونا باشیم
فرشته کوچولوی من که الان 5 ماهت شده من و بابا حجت به معنای واقعی کلمه عاشقتیممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.
بقیه عکسای عشقم در ادامه مطلب...
عزیزم مجبور بودیم تقریبا به حالت خوابیده بزاریمت تا نتونی بیای جلو ببخشید عشقممممممممممم