این روزهای فرشته کوچولو...
عزیز مامان امروز میخوام یکم از تغییراتت بگم.
الان که شش ماه و نیمته کامل کامل میشینی و اشیا دوروبرت رو با یه دست به راحتی میتونی بگیری اگه یکم دورتر باشن یه دستت رو تکیه گاهت میکنی و با اون یکی دستت کلی خم میشی تا بگیریشمن فدای اون هوشششششششششششششششت.
با اسباب بازیات خوب سرگرم میشیو عاشق آب بازییی.
رفلاکست خیلی خیلی بهتر شده و بعضی روزا اصلا بالا نمیاری و واقعااااااااااااااااااااا خوشحالممممممممم.یه دست و هورااااااااااااااا.
اصلا علاقه ای نداری دراز بکشی که هیچ دوستم نداری زیاد بشینی فقط میگی وایسممممممممممممممممم.یعنی اگه دوروبرت نشسته باشیم یه جوری دستت رو بهمون بند میکنی و خودتو میخوای بلند کنی که نمیتونی و به ما متوسل میشی که بلندت کنیم یعنی با غر غر. چند شب پیسشم بابا حجت که بلندت کرده بود دستت رو گرفتی به میله های فرش بازیت و وبابا دستش رو ول کرد و شما حردود 30 ثانیه خودت وایسادییییییییییییی.دخترکم احساس نمیکنی خیلی زوده برای وایسادن؟؟؟؟تو روروئکم دیگه نمیزارمت همه میگن زوده.
از غذا خوردنم بگم که غذا رو دوست داریولی بعدش اصلا آب یا شیشه نمیخوری و فقط با لیوان.شیر خوردنتم کم شده و همش بازیگوشی میکنی واسه همینم هست که خوب وزن نمیگیری دیگه.آخه دیگه شب هام بیدار نمیشی برای شیر و از 12 که میخوابی تا 6 بیدار نمیشی ولی از دیشب به خاطر اینکه این ماه زیاد وزن نگرفتی هر 3 ساعت خودم بیدار میشم و بهت شیر یدم و شماهم کلی شاکی میشی و گریه میکنی و دهنت رو قفل میکنی که چرا از خواب بیدارت کردم.
خیلی خیلی بد دارویی و اصلا هیچ دارویی حتی اگه شیرین هم باشه نمیخوری.مثلا شربت انجیر خیلی شیرینه ولی تا بفهمی که غذا نیست دهنت قفل میشه.از وقتی آهن رو به زور بهت میدم دیگه AD رو هم نمیخوری. همون AD ای که براش سر و دست میشکوندی.دیروز به پیشنهاد دکتر حمید آهن رو با آب پرتقال و شکر قاطی کردم ولیییییییییییییییی بازم نخوردی و قفل شدییی جالب اینجا بود که آب پرتقال تو شیشه رو هم نمیخوردی ولی با خود پرتقال میزاشتم دهنت تند تند میخوردی و اگه پرتقال رو از دهنت میکشیدم گریه میکردی. این چه مدله نمیدونمممممممممممم؟؟؟؟
از خوابیدنتم که بگم خداروشکر عالیه و تا خوابت میاد حتما پستونکت رو میخوای و تا میزارم دهنت خیلی بامزه به سرعت یه ور میشی و چشمت رو میبندی ولی فکر نکنی همون موقع میخوابیا نه خیر یه ده دقیقه ای هی روتو برمیگردونی ببینی خبری از بازی و شیطونی نیست بعد که ناامید میشی میخوابی.
اگه دستات رو بگیرم و تاتی کنیم از خوشحالی جیغ میکشیاگه برات بوس پرت کنم غش میکنی از خندهو اگه باباحجت برات سوت بزنه و قلقلکت بده بی هوش میشی از خنده.امابغل مردای غریبه حتما گریه میکنی.
تو تخت هم که شبا از این سر تخت تا اون سر تو خواب غلت میزنی و من از ترس کل دورتادور تخت رو بالش چیدم.
عاشق ددری و اگه در بدترین حالت گریه هم باشی بیرون که بری ساکت میشی.
تازگیا از خودت صداهای بامعنی هم درمیاری مثل ا ددددد (ا با فتحه و دال هم با فتحه) یا ب ب ب ب (بافتحه) و م م م م (با فتحه)
.بعضی اوقات لج هم میکنی هاااااااااا.مثلا وقتی میخوام لباس تنت کنم یا جاتو عوض کنم چون دوست نداری بخوابونمت همش پا میزنی و غر غر میکنی یا سر سفره اگه به تیکه نونت دست بزنم حتی فقط دست بزنم پرتش میکنی و گریه و پاهاتو میکوبی زمین.
خرابکاری هم میکنی مثلا وقتی دارم بهت غذا میدم یهو با ذوق دستات رو میاری بالا و میزنی رو ظرف غذا و کلش رو پیاده میکنی پایین.
یه کار بامزه هم که میکنی اینه که گردنت رو کج میکنی و نگاهمون میکنی که انقدر اون لحظه خوردنی میشی که دلم میخواد قورتت بدم
.موهاتم باللخره یه تکونی به خودشون دادن و دارن کم کم بلند میشن وایییییییییییی که چقدر منتظر اون روزم که موهات بسته شهههههههههههه
. دیگه چیز بیشتری از شیرین کاریات تو شش ماهگیت یادم نمیاد که بگم.فقط اینکه خیلی خیلی از داشتنت خوشحالم و هر روز که شیرین تر میشی هزاران بار خدارو به خاطر وجودت شکر میکنم فرشته کوچولو من.
همه این شکلکهای خوشگل موشگل به خوشگلیه عکس دخمل من که نیستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت