دخترکم بعد برگشت از مسافرت.
طلاخانوم از تهران که برگشتم روز اول خیلی بهونه میگرقتی و همش میخواستی کنارت باشم و یک وجب اونورتر هم جرات نداشتم برم. فکر کنم چون تهران خیلی دور وبرت شلوغ بود عادت کرده بودی و خونمون برات خیلی ساکت و غریب بود.اما روز دوم یکم بهتر شدی و منم تونستم به لطف بادکنک نی نی سایت به کلی از کارام برسم. کلا عاشق بادکنکی البته اینم بگم که اول که میخواستی با بادکنکت بازی کنی چون همش این ور اونور میوفتاد و شما میخواستی بگیریش و نمیتونستی یا انقدر خم میشدی تا میوفتادی یا نمیتونستی و عصبانی میشدی که در هر دو صورت صدای گریت خونه رو پر میکرد ولی بعدش که دست به یه ابتکار جالب زدم دیگه بادکنکت همش پیشت بود ببین چیجوری:
این لباس خوشملم خاله افسانه برات گرفته بود.البته آیلین جونم برای رونیا جون خریده هااااااااااا
اینجوری خم میشی جلو تا به هر چیزی که میخوای برسی که البته اینجا زیاد خم نشدی خیلی بیشتر از اینها انعطاف داری مامانجون
اینجا هم مراسم آب پرتقال خورون بعد سوپ و قطره آهنه که شامل آب و آب پرتقال و شکره که شاید دخمل ادا اصولیمون آب و آب پرتقال رو بخوره که از موارد نادره که ااینجوری با شیشه بخورییی.
اینجا هم در حال خرابکاری هستیییییییییییییییییییییی .آخ که نمیدونی با هر پی پی چقدر منو خوشحال میکنییییی
اینجا هم که دیگه همه کاراتو کردی و عین فرشته ها خوابیدییییییییییی.