چندتا عکس متفرقه تقدیم به خاله هانیه...
عسلم این پست رو از کارای امروزت مخصوص خاله هانیه میزارم که دلتنگ شماست:
رونی جون و شاسخینشششش(به دلیل کمبود جا در اتاق شما آقا خرسه بالای کمدت جا خوش کرده و تابلو خاله جونو بغل کردهههههههه)
این مربوط به دیشبه که با مامان فریبا و بابایی شام میخواستیم بریم بیرون.(اون جغجغه هم همونیه که از نمایشگاه برات خریدم که خیلی دوسش میداریی)
یعنی من کشته مرده اون لپتم از نیم رخخخخخخخخخخخخ
فدای اون خرمن موهات که تو هیچ کلیپسی جا نمیشههههههههههههه
اینم از آکروبات بازیایی که بابا حجت یادت میدهههههههههه
اینم بعدازظهر که با هزار تا غر غر خوابیدیییییی اونم اینجوری خودتو مالیدی به پتو تا خوابت برددد.
این عکسم یه ربع پیشه که از خواب پاشدی و با اینکه من لپ تابو گذاشته بودم کنار خودم تا نبینیش اما بی فایده بود و اینجوری رو من دراز کشیدی و خودتو رسوندی بهش و هی صدا درمیاوردی و هه هه میکردییییییییییی