سفرنامه مشهد(روز سوم) +روز جهانی کودک مبارک.
کودکم اولین روز کودکی که تجربه میکنی مبارکککککککککککککککککک.
دوشنبه 15 مهر 92:
اولین روز کودک به تو گلدونم ، یکی یدونم ، عزیز دردونم مبارک باشه(از طرف خاله هانیه که این پستو نوشته برات)
امروز صبح بعد از صبحونه دو قسمت شدیم و یه سریمون رفتن حرم و من و شما و خاله هانیه هم رفتیم پروما یه چرخی بزنیممممم.
عکس دخترم در پروما در حال خرید کردن ....
این تلفن موزیکال چراغدار هم از اونجا واست گرفتیم که عاشقش شدییییییییییی
بعد نهار خوردیم و شما تو بغل ما یه یک ساعتی خوابیدی و بعدش که بیدار شدی هر نی نی که می دیدی محو تماشاشون می شدی و بازی می کردی و حرف می زدی تو پروما. بعد اومدیم خونه یک کم استراحت کردیم.البته یکم که چه عرض کنم 3 ساعت خوابیدیمممم هههه بعدش شام خوردیم و همه باهم راهی حرم شدیم کلی هم لباس گرم تنت کردم چون هوا یکم سرد شده بود . واییییییییییی که حرم چقدر تو شب قشنگهههههههههههههههههه. خلاصه رفتیم تو و این بار با ما اومدی توو. خودم بردمت نزدیک حرم و یه جای خلوت و رو به ضریح وایسادیمممممممممممم و کلی دعا کردممممممممممم خیلی دلم میخواست شما رو هم با خودم ببرم که بالاخره موفق شدمممممممممم. یه نیم ساعتی اونجا رو به ضریح وایسادیمممممممممم و یواشکی یه عکس هم از شما انداختمممممممم . فدات بشم زائر کوچولووووووووووووووووووووووو.
قبل رفتن تو حرم (پنجره فولادو سفت گرفته بودی و ول کن نبودی.چی میخواستی فرشته کوچولو از امام رضا؟؟؟؟؟؟)
بعدش رفتیم زیر زمین که یکم خلوت تر باشه تا شما اذیت نشی اونجا کلی برای خودت بازی کردی و نینی ها رو نگاه کردی و سرلاکم خوردی ههههههههههههه. ما هم زیارتمونو کردیم و دعاهامونو خوندیم و ساعت 1 برگشتیم هتل و خوابیدیمممممممممممم.
عکسای رونیا تو حرم:
عکس طلا خانوم با تابلو حرم تو نمازخونه هتل:
جیگرم باز نی نی گیر آورده بود (تو حرم هم دست بردار نبوووووووود.)
پایان شب سوم.