خاله هانیه مهمون خونه رونیا جونی + پیشرفت
سلام گل گلیه مامان . فدات شم که این روزا حسابی شیرین شدی و دلبری میکنی و صد البته شیطووووووووندوروز پیش خاله هانیه به عشق دیدن شما اومده بود ساری و امروز برگشت و دلمون بازم واسش تنگ شده. کلی تو این دو روزه شیطونی کردی و دلبری کردی و چندتا کار جدید هم تحویل خاله جون دادی .خاله می گفت به نسبت یه ماه پیش خیلی عوض شدی و دیگه داری بزرگ میشی و البته کلی هم شیطون شدی.دیشبم خاله جون مهمون خونه ما بود و شما هم حسابی آتیش سوزوندی.خاله جون برات اسباب بازیه حلقه های هوش رو گرفته و از امروز شروع کنیم برای بازی باهاش باهوش من.دست خاله جون هم درد نکنه.
چندتا کار جدید هم میکنی که لیست وار برات میگم:
1/ دختر گلم بوس میکنه: همه کارای شما منحصر به فرده و بوس کردنت هم از این قاعده مستثنی نیست. وقتی بهت میگم بوس کن لب و لوچه اتو اینور و اونور میکنی و بعد زبون درمیاری و بعدش لبت غنچه میشه و یه صدای کوشولو میاد ازش .آخ من فدای اون بوسه منحصر به فردت.
2/دست دسی: اینو مامان فریبا بهت یاد داده که اونم یه دست زدن معمولی نیست بلکه دستتو میزنی روی کف دست ما و صدا میده و میشه دست دسی مدل رونیایی.
3/سرسری: که هروقت خودت دلت بخواد سرسری میکنی و اصلا به حرف ما که میگیم سرسری کن توجهی نمیکنی.فدات شم مستقل خودمی دیگه.
3/تا بهت یه غذای خوشمزه میدیم سرتو کج میکنی و بهمون لبخند میزنی. واااااااای که چه ناااااااااااااااز میشی اون لحظه دلم میخواد قورتت بدم. این کارو برای بابایی بیشتر از همه انجام میدی.
4/یاد گرفتی دکمه لمسیه TV رو روشن و خاموش کنش و از دیروز قفل کودک رو زدیم. کوچولوی خوشگل من .کلا میز تلویزیون شده پاتوق شما و همش اون دوروبری یا با تلویزیون مشغولی یا داری DVD رو روشن و خاموش میکنی یا اسپیکرو میندازی پایین و ....
5/ جدیدا یه کار بد هم یاد گرفتی که اونم پرت کردنه همه چیه. فکر کنم چون بابا حجت باهات توپ بازی میکنه توپ رو سمتت پرت میکنه از اون یاد گرفتی که همه چیو دوست داری پرت کنی و ما بدیم دستت و دوباره از ازسر.....
6/ کار بد بعدی لج کردنه که چند وقتی هست سر لباس پوشیدن و تازگیها سر غذا خوردن لج میکنی و یهو خودتو از پشت پرت میکنی و سرت تالاپ و تلوپ میخوره زمین ....آخه قربونت برم خدای نکرده یه بلایی سر خودت میاریاااا این چه مدل لج کردنه عشقممممممم؟؟؟
دیگه این روزا ماهر شدی و یه دستی همه جا رو میگیری و وایمیسی .و وقتی میخوای از حالت وایساده بشینی زمین بلد نیستی و یهو دستتو ول میکنی و چشتو میبندی و تالاپ ....
این چندتا عکست که دیشب بعد دیدن حلقه های هوشت ازت گرفتم :
این اولین باری بود که برات تل سر میزدم و اصلا خوشت نمیومد و هی از سرت برمییداشتی.
کلا میدونی که:
عاشقتممممممممممممممممممممممممم.