فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

ادامه مریضی و اولین آمپول :(

1393/2/2 20:40
نویسنده : مامانیه رونیا
356 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزی مامان از دیشب که بهت شیر دادم تا ساعت 1 خوب بودی و بالا نیاورده بودی ولی ساعت 1 و نیم یهو هرچی شیر خورده بودی بالا آوردی و ما هم به باباییزنگ زدیم و بردیمت که آمپولو برات بزنن.من که اصلا طاقت دیدنشو نداشتم نشستم تو ماشین و باباحجت و بابایی بردنت یکم بعد با کلی گریه برگشتین و تا اومدی بغلم ساکت شدی.( اولین آمپولت رو روی رون پای راستت وقتی که یک سال و 2 ماه و 2 روزت بود زدی عشقکم) فدات بشم عروسکم ایشالا دیگه هیچوقت تو این حال نبینمت این روزا سخت ترین روزای زندگیمه عشق کوچولوی بیحال من.از اونجا هم وسایل و جمع کردیم و رفتیم خونه مامان فریبا بعد از آمپول یه بار دیگه بالا آوردی و خوابیدی و گفتیم اگه بازم بالا بیاری ببریمت بیمارستان تا ساعت 12 خواب بودی و کم کم بهت شیر میدادیم و خداروشکر بالا نیاورده بودی که ساعت 1 گفتم حالا که استفراغت خوب شده به دستور دکترت شربت اسهال رو برات شروع کنم که چون از مزه اش بدت اومد بازم کل شیری که خورده بودی بالا آوردی اون لحظه دنیا رو سرم خراب شد . دیگه واقعا چاره ای جز بستری کردن و رگ گرفتن و سرم زدن و ................... نبود. خلاصه به باباحجت زنگ زدم که بیاد بریم برای بیمارستان که قبلش گفتم یه زنگ به دکتر حمید بزنم و چه خوب شد که زدم .منشیش گفت تا ساعت 3 که خود دکتر بیاد صبر کنین و کم کم بهش شیر بدین و ماهم همین کارو کردیم بعدش که دکتر اومد ازش پرسیدیم و گفت چون به خاطر خوردن دارو بالا آورده استفراغ به حساب نمیاد و اگه بازم بعد شیر بالا آورد ببرین . خدارو هزار مرتبه شکر به لطف دعاهای همه اطرافیان و دوستای وبلاگیه نازنینمون دیگه تا الان بالا نیاووردی البته خیلی خیلی بیحالی و هیچ چی هم به غیر شیر نمیخوری مشکل بعدی هم شلی شکمته که ایشالا با دارو رفع میشه. البته اگه این دارو بتونی بخوری .چون هش میترسم بالا بیاری خیلی کم کم بهت میدم. امیدوارم زودی خوب شی عروسکم و دوباره خونمون پر از صدا و شیطونیات بشه . دلم برای اه اه گفتنات و خندیدنت و شیطونیات تنگ شده عشقــــــــــــــــــــم.

خدایا سلامتیه همه نی نی های مریض رو ازت میخوام همچنینن فرشته کوچولوی خودم.

 

رونیا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مریم مامان شاینا
2 اردیبهشت 93 21:20
عزیزم خوشحالم که بستری نشدی روجا جون نگران نباش این دندون درآوردنش هم باعث استفراغ و شلی شکمش میشه امیدوارم در پست بعدی ببینم رونیا جون خوب خوب شده باشه و مثل همیشه سرو صدای بازیش تو خونه بپیچه
مامانیه رونیا
پاسخ
اره واقعا این دندون هم بدترین موقع ممکن دراومد. ممنون عزیزم که به فکرمونی. بووووووووس
عمه فهیمه
2 اردیبهشت 93 21:27
ایشالا زودی خوب شی عمه جونم دورت بگردم ایشالا هیچ وقت مریض نشی
مامانیه رونیا
پاسخ
مرسی عمه جون مهربووووووووون
زهرا
2 اردیبهشت 93 21:41
ان شاء الله بلا به دور باشه من همیشه به اینجا سر میزنم ولی بدون رد پا امیدوارم رونیا جون زودی خوب بشه
مامانیه رونیا
پاسخ
مرسی دوست عزیزم از دعای خوبت.
آشنای قدیمی
2 اردیبهشت 93 22:34
فدات بشم تو رو اینجور بی حال نبینم درد و بلات بخوره تو سر دشمنات خدا رو شکر دیگه بالانیاورد ان شاءالله هرچه زودتر حالش بهتر و بهتر بشه دل ندارم مریض بودنتو ببینم عشق کوچولومـــــ
مامانیه رونیا
پاسخ
ایشالاااااااااااااا
مهدیه
4 اردیبهشت 93 17:33
خدا رو شکر حال رونیا جونم داره بهتر میشه ایشالا که خیلی زود میشه همون رونیای بلاملای شیطون مامانش رجا جان بچه ها موقع دندون درآوردن ، دور از جون، هزار تا درد و مرض میوفته تو تنشون دلم واسشون می سوزه
مامانیه رونیا
پاسخ
نمیدونم والا مهدیه جان. خیلی خسته شدم. ایشالا هیچ نی نی ای مریض نشه که واقعا خیلی سخته.