فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

متفرقه های 16 ماهگی از نوع عکس.

1393/4/17 1:51
نویسنده : مامانیه رونیا
664 بازدید
اشتراک گذاری

مدل جدید نشستن رونیا خانومی خندونک بچم از ذوق دوربین این شکلی شده : نه که مامانش اصلا ازش عکس نمیگیره ....

 

 

پرنسسم با لباس فیلی که خاله جونش براش خریده بود تازه اندازش شده.بوس

 

 

یه شب تو آتیشه : منبع انواع و اقسام پیتزا و .... ولی شما اونجا ترجیح دادی گوجه بخوری:سکوت

 

 

یعنی من فدای اون دستات بم که هیج جا کیفتو زمین نمیزاری عشقم.بوس

 

 

سر این بادکنک ها و این پسرک که دو ماه از شما بزرگتر بود داستانی داشتیماااااااااابدبو

 

 

برگشتن هم تو بغل عمو مجتبی اینجوری ناز خوابت بردمحبت

 

 

از موارد نادری که نشسته غذا میخوری تعجب.هم نشستنت عجیه و هم غذا خوردن .هرکدومش خیلی کم پیش میاد .البته خاله ستاره خدا خیرش بده بی تاثیر نیستخندونک

 

 

 

نقل مجلس اولین افطار ماه رمضون خونه اسراجونی .بوس

 

 

عاشق گیلاسی یعنی عاشقهاااااااااااا: هرروز شاید 10 بیست تا گیلاس برات میریزم تو کاسه البته به صورت هسته جدا شده وشما هم تا آخرشو میخوری.خوشمزه

 

 

یه شب بعدافطار بعد مدت ها با باباحجت تصمیم گرفتیم بریم پیاده روی .شما رو هم گذاشتیم تو کالسکه. چشمت روز بد نبینه نه شما تو کالسکه نشستی و مجبور شدیم یکیمون شمارو بگیره و یکیمون کالسکه وسط راه هم بارون شد تو چله تابستون سعی کردیم زود برگردیم چون ممکن بود اتفاقات دیگه هم بیوفته تا دیگه از این هوسها به سرمون نزنه:سکوت

 

 

 

 

عشقم مشغول برج مکعبهاش:

 

 

 

اینجا فکر نکنی مثلا اومدی بخوابی کنار باباحجت هاااا.نه خیر اومدم پوشکتو عوض کنم فرار کردی رفتی پیش باباحجت شیطون چشمک

 

 

عشق کیف:

 

 

اینم گرگ بازی ا باباحجت که عاشقشی:

 

 

 

میری جلو باباحجت اینجوری نگاش میکنی تا بترسونتت و بگه الان میام بخورمت:خنده

 

 

بیخیال دوچرخه ثنا هم که نمیشی هیچوقت.

 

 

تصاویر عجیب ولی واقعیسکوت

 

 

جدیدا به شدت وابسته مامان فریبا و بابایی شدی و هروقت بریم اونجا با گریه و زاری باید ببریمت . اینجام میخواستیم بریم بهشهر که هر کاری کردیم نیومدی و با مامان فریبا تا سوپر رفتی و برات بستنی خرید ا حواست پرت شه و بیایدلخور

 

 

از دست باباحجت:

 

 

بسکه ماشالا تو  غذا خوردن تمیزی و یه گوشه میشینی بدون اینکه دست به مبلها و جاها دیگه بمالی غذاتو میخوری دلخورمجبور شدم روکشهای مبلهارو بشورم تا بلکه یکم از لکه هاش کم بشهسکوت. اینجا تا دیدی رو مبلی ها نیست فهمیدی و سریع رفتی روش نشستی. برات کلی تازگی داشت خندونک

 

 

بله دیگه انقدر اعتیادت زیاد شده که دیگه دست به حرکات آکروباتیک با پستونک میزنی.خندونک

 

 

میدونستی دخترکم ؟: که تمام  رویای منی بوس

 

پسندها (2)

نظرات (4)

هانیه
17 تیر 93 10:12
جان خیلی پستت یاهال بود مخصوصا اون عکسات (پستونک و گرگ بازی ) دلم خیلی باست تنگیده عشق نازنازی
Sin
18 تیر 93 23:07
وووووووووی چقدر وقتی اونجوری جلوی باباش می ایسته تا بگه مییام میخورمت دلم میخواست بگیرمش کلی بوسش کنم عزیزمممممممممممم
نفیسه
22 تیر 93 1:31
رجا جون وقتی که کارای رونیا رو می بینم در مقایسه با هدیه زهرا انگار یه سیبی که از وسط نصف کردی. خیلی این فسقلی ها تو دل برو شدن.
مامانیه رونیا
پاسخ
اره نفیس جونم همشون انگار یه جورن شیطونا. البته که تو دلبرو و صدالبته شیطووووووووووووون..
Mobina
24 تیر 93 15:01
چشم ها را شستم جور ديگر ديدم باز هم فرقى نداشت تو همان بودى كه بايد دوست داشت