فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

رونیـــــــــا و گروه 20 تا 30 :-) + عکسهای جامانده 17 ماهگی

1393/5/30 15:37
نویسنده : مامانیه رونیا
711 بازدید
اشتراک گذاری

عشق کوچولوی خوشگلم امروز با گروه 20 تا 30 داریم میریم یه روزه لب ساحل بابلسرجشن. جریان این گروه 20 تا 30 هم اینه که قبل اینکه شما نازدار خانوم دنیا بیای ما با جوونای فامیل ما و فامیل باباحجت و دوست جونمون منان یه گروه تشکیل داده بودیم به اسم 20 تا 30 ( کوچیکترین عضومون 20 سالش بود و بزرگترین عضومون باباحجت بود که 30 سالش بود اون موقع) .خلاصه با اینکه سن هامون بالارفته ولی اسم این گروه تغییر نکرده (الان باید بشه 1 تا 33 یعنی از شما تا باباحجتزبان) . خلاصه این دومین گردشیه که شما با این گروه همراهیی .اولیش فردای عیدفطر بود که رفتیم اسپه او (البته خیلی ها نیومده بودن اونجا) دومیشم که الانه.

عکس مربوط به زمستون سال 90 از گروه 20 تا 30

 

 

و حالا اینم کوچیکترین عضو گروه 20 تا 30 :

 

 

 

سریه قبل که داشتیم میرفتیم نور برای وبلاگت میخواستم عکس بگیرم با موضوع مسافرت که خودت رفتی رو چمدون خوابیدی و منم کلاه گذاشتم سرت و عکس انداختم. حالا امروز شما شیطون بلای من کلاتو دیدی دم دسته گذاشتی رو سرتو رفتی سراغ چمدون اه اه کردی که یعنی بخوابونمش و رفتی روش تا ازت عکس بندازم.تعجب آخه وروجک تو از کجا یاد بود؟/؟؟؟تشویق

منم دیدم تکراری میشه به جااش این عکسارو ازت انداختم که واقعاا خوشگل شدن بس که ماهی و توشون میدرخشی عشقم.بوس

 

 

 

 

 

اینم چندتا عکس متفرقه از این ماهته :

رونیا عشق انگوووور من. فقط در صورت خوردن انگور اینجوری یه جا میشی وروجکخندونک

 

 

اینجا گفتم اگه تل سرتو برنداری لباس عروسکتو میپوشونم شما هم گوش دادی.میبینی تو رو خدا رشوه هارو ؟؟؟بدبو

 

 

ددر دودورخندونک

 

 

دیروزم از اونجایی که من و باباحجت عشق انجیریم و بهترین انجیر هم انجیر گلوگاست تا شنیدیم جشنواره انجیر برگزار شده گلوگاه شال و کلاه کردیم و راه افتادیم.خندونک البته اصلا اونجا شبیه همه جور جشنواره ای بود جز انجیر.سکوتفقط دوتا غرفش انجیر میفروختن . تعجب

اینم مامان بابای خودشیفتت :خندونک

 

 

در حالی که شما اینجوری لالا بودی بوس

 

 

 

 

بعدشم چون لپ تاب رو داده بودیم تا فایلای ریکاوری شده رو روش بریزه و 2 3 ساعتی طول میکشید تو این فاصله رفتیم سمت توسکا چشمه گلوگاه. اینجا جادشه که از درخت انجیرای کنار جاده یدونه انجیر به نسبت رسیده تر چیدیم که شما یکم کال بود بیشتر خوشت اومد و خوردی:

 

 

اینم آبراهه توسکا چشمه که من و باباحجت قبل شما خیلی میرفتیم .

 

 

 

 

برگشت هم چی پف خوران تو صندلی نشستی و خوابیدی.

 

 

 

عزیز دل مامان امشب قراره همونجا بابلسر تو ویلا برات جشن 18 ماهگیتو بگبربم عشقم فکر کنم با بچه ها خوش بگذره. ایشالااا که همین طوره.

پسندها (2)

نظرات (2)

مامان مبینا
30 مرداد 93 16:42
خیلی عالی بود اینم واسه دخملی به منم سر بزنید
هانیه
2 شهریور 93 16:29
چه هلوییه این عضو جدید گروه