متفرقه از نوع عکس.
عسل خانوم این آخر هفته مهمونای عزیز از تهران داشتیم با اینکه یه روز بیشتر نموندن ولی همون یه روزم خیلی خوش گذشت.خاله ها و مامانجون باباجونم و دایی جونم با خانوادش اومدن پیشمون.پنجشنبه رسیدن و جمعه غروب رفتن. جمعه صبح رفتیم بندر ترکم برای خرید نخ قالیبافی برای خاله فرشته .یه سر به بازارش هم زدیم که اونجا حسابی اذیتمون کردی و برای سه تا چیز لج کردی که ما هم مجبور شدیم برات بخریم دخترک لجبازم. یه توپ یه کیف و شکلات سنگی:
اینم بقیه عکسایی که مونده بود تو دوربین :
افلاطون با مامان فریبا و بابایی:
بعدش تجربه یه بااک (پارک) جدید.پارک شهبند.
بازارچه شهر بندر ترکمن:
اینم آکروبات بازی
دیگه آخر که رفتیم برای خرید نخ انقدر بداخلاق شده بودی از خستگی که نذاشتی یه عکس خوشگل بین نخهای رنگی رنگی بگیرم ازت.
اینم همین الانه که عین فرشته ها خوابیدی عشقم. دوست دارم هوارتا .