فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

و بالاخـــــــــــره برف بازی 93 :)

1393/12/23 2:28
نویسنده : مامانیه رونیا
410 بازدید
اشتراک گذاری

یکی یدونه خوشگلم امروز بالاخره به اصرار من رفتیم برف بازی.جشنبا اینکه قرار بود دیروز ماشین رو قولنامه کنیم گذاشتیم برای شنبه که امروز بریم برف بازی .عینک متاسفانه امسال ساری برف نیومد هرچی منتظر برف زیبا و دوست داشتنی موندیم ولی خبری نشد امروز تصمیم گرفتیم بزنیم به کوه تا بلکه یکم رنگ سفید خوشگل برف رو ببینیم و برف بازی کنیم و خداروشکر کنیم.متنظر تا قبل شما تقریبا من و بابا حجت هرسال با دوستامون میرفتیم برف بازی پارسالم رفتیم ولی چون شما خیلی کوشولو بودی جرات نکردیم ببریمت ولی امسال دیگه خانم شدی و همه چیو درک میکردی و حتما باید میبردمت برف بازیراضی. خلاصه ناهار تو راه گرفتیم و رفتیم سمت پاسند بهشهر .الته کلی رفتیم بالا تا برف گیر بیاریم . شما هم نزدیکای رسیدن خوابیدی و من و بابا ناهار خوردیم که شما بیدار شدی . رفتیم پایین و اول نمیدونستی چیه که برات توضیح دادم و اولین کاری که کردی یه ذرش رو گرفتی و رفتی پرت کردی تو یه چاله ای که آب داشت فکر کردی سنگهخندونک. بعدش یکم بهت برف پاشیدم که اصلا خوشت نیومد و هی میگفتی پرت نه پرت نه ینی برف پرت نکنم. سکوتبعدش که رفتیم آدم برفی درست کردیم دیگه خوشت اومده بود و حسابی بازی میکردی . کلی آدم برفی رو بوس و ناز کردی.بغلمن وبابا هم که حسابی از خجالت هم دراومدیمخندونک .یه بار بابا اومد به من گوله برف بزنه که یکمش خورد تو صورت شما و یکم گریه کردی و از اون به بعد میگفتی مامان بزنه ینی من به بابا گوله برف بزنم. راضیخلاصه کلی هم عکس انداختیم .از اونجا سوار ماشین شدیم و رفتیم رودخونه نزدیکش یکمی سنگ پرانی کردی(آخه شما همچنان عاشق سنگ پرانی در رودخونه ای)خنده و ببعی دیدی و برگشتیم کل راه برگشت هم خواب بودی. خوابخلاصه که روز خوبی بود .خدارو هزار مرتبه شکر امسال هم گرچه تو شهرمون نه ولی حوالی شهرمون برف داشتیم. آرامدوست دارم دونه برفی منمحبت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تو راه برگشت بابا این گل زردا رو دید و گفت وایسیم عکس بندازیم ولی شما بیدار نشدی و همینجوری عکس انداختیم چشمک

 

 

اینم چندتا عکس از برف و آدم برفی پارسال که نخودچی بودی بوس

 

 

 

پارسال کلی ذوق کردیم ساری برف میومد غمناک

 

 

عاشقتم نازدونه محبت

پسندها (1)

نظرات (1)

سارا
23 اسفند 93 19:41
خیلی خیلی از دیدن دوبارتون شاد شدم خدا یا زمان در گذر استو مخلوقات در تغییرو سال جدید در شرف حلولو به ناچار 
تغییر تغییر تغییر... پس برایت ارزومندم که زندگیت به بهترینها تغییر کند رونیای نازنین یادتون نره منو هم موقع تحویل سال دعا کنید کنکور دارم