گل بود به سبزه نیز آراسته شد !!!!
سلام عشق کوچولوی خونمون که مریض شدی. قربونت برم من که هیچی نمیخوری . بگم از داستان جدید مریضیه شما. خدارشکر از دیروز هم تبت قطع شد و هم استفراغت خدایا شکرت. ولی بگم از ماجراهای جدید. اول اینکه اسهالت بدتر شده و روزی چندبار شکمت کار میکنه و انقدر شله که همش لباستم کثیف میکنه. تا بود و بود نگران سفتیه شکت بودم و دنبال روان کننده ها حالا از دیروز همش از این و اون میپرسم چی سفت میکنه. تو رو خدا میبینی عشقکم برای مراقبت از یه فرشته کوچولو به اسم رونیا تمام خواص شل کنندگی و سفت کنندگی همه مواد رو از بر شدم حتی واردتر از یه دکتر تغذیهخلاصه کاشف به عمل اومدم که ماست و کته ماست و سیب و دوغ و نوشابه به شدت خاصیت سفت کنندگی داره و خوشحال از اینکه شما همه اینا رو دوست داری و براش سر و دست میشکونی شروع کردیم به پختن کته و آب سیب گرفتن و گاز نوشابه رو در کردن که دخترکم یکم بخوره. ولی غافل از اینکه دخترک لب به هیچکدوم نمیزنه اول فکر میکردم بی اشتهایی و شربت اشتها بهت دادم بعد دیدم نه بازم نمیخوری گفتم حتما فکر میکنه دارو یکم که به زور بهش بدم بفهمه دارو نیست میخوره ولی .......... شما همش موقع خوردن گریه میکردی نگو که یه مشکل بزرگ داشتی الهی بگردم که زبون نداری تا بهمون بگی دهنت زخم شده. بلــــــــــــــــه اون جوشای سفیدی که به خاطرش رفتیم دکتر و چیزی نبود رو یادته ؟ من هی میدیدم که لبت قرمز و قرمز تر میشه فکر میکردم روند اون جوشا باشه و چون در حال خوب شدنه اینجوری شده بعدشم فکر کردم که شاید مال تب باشه خلاصه چون دیگه از جوشهای سفید خبری نبود منم فکر کردم خوب شده . نگو اون جوشها خوب شده بودن ولی تمام لب بالا و پایینت یه چیزی شبیه آفت شده که امشب به اصرار اطرافیان بردیمت دکتر و گفت که بله آفت زدی و خیلی هم دردناک و سوزش داره. الهی برات بمیرم که به خاطر همین غذا و شیر نمیخوردی و من بی تجربه نفهمیدم مامانی. ببخش منو دخترکم.دکترت یه دارو داده که باید 25 قطره روی لبت بریم که حسابی کار طاقت فرساییه و دلم هر دفعه ریش ریش میشه از گریه ها و ناله های شما. و اما در مورد اسهالتم گفت که اگه مربوط به همون ویروس باشه باید تا الان خوب میشده اگه فردا هم ادامه داشته باشه باید کشت مدفوع بدی که خدای نکرده عفونی نباشه. وااااااااااااااااااااااااااای که دیگه خسته شدم از مریضی .از گریه هات .از دارو . از آزمایش. خدایا کمـــــــــــــــک.فرشته کوچولومو خوب کن دیگه طاقت نداره . انقدرم لاغر شدی که همش غصه میخورم و میگم به زور وزن گرفتی حالا راحت همشو از دست میدی . خلاصه که این روزا خیلی غصه دارم دلبرکم. یه عده هم که میگن همش به خاطر دندونه و چون افتاده به دندون در آوردن همش مریض میشه .نمیدونم والا. فقط اینو میدونم که واقعا دیگه طاقت گریه ها و دارو دادن و بدغذایی ها رو ندارم. الهی فدات شم که این ماه 14 زندگیت با انواع و اقسام مریضیها شروع شده. دوست دارم فرشته کوچولو. امبدوارم زودتر حالت خوب شه و بشی همون رونیای سالم و سرحال خودم.
اینم چندتا عکس از روز قبل مریضیت برای خالی نبودن عریضه
عکسای روز مادر که شام رفتیم خونه مامانبزرگ مرحومم و جاش حسابی خالی بود.
ببین چقدر تل سر بهت میاد شیرینم ولی نمیزاری که بمونه شیطون کوچولو ...
عاشق وایسادن لب پنجره ای ...
اینم داروخونه ای که همش ازش شیرخشک میخریم:
جدیدا تا میبینی میخوایم عکس بگیریم موش میشی
مراحل خوابت بردن تو تابت شب قیل مریضیت.
ایشالا زودی بازم مثل این عکسها سرحال شی عروسکم.