فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

دخترک 14ماه و نیمه من.

1393/2/15 16:40
نویسنده : مامانیه رونیا
565 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دردونه خودم سلام به نازدونه خودم.بغلدخترکوچولوی شیرین و لجباز این روزها. میخوام تو این پست از اخلاقیات و پیشرفتهات تو این سن یعنی 14 ماه و 15 روزگیت بگم نازگلم.

اول از همه یکم ازت ناراحتم این روزها چون حسابی بهونه گیرو لجباز و خشن شدی و همش برای هر چیزی گریه میکنی و لجبازی قهر.دیگه از بس شما تو طول روز گریه میکنی همسایه هامون هم میشنون و هروقت منو میبینن میگن چرا رونیا اینجوری شده. بی حوصلهمنم دوست ندارم همش با گریه به خواسته هات برسی شما هم بدتر لج میکنی .سوال بدتر از همه اینکه همش راه میری و این و اونو چنگ میزنی و مو میکشی و .... بعضی اوقاتم حرصت در میاد خودتم چنگ میزنی که اینیکی دیگه واقعا نوبرشه.سکوتواسه همین شاید همین روزا برم پیش یه مشاور چون اصلا دوست ندارم اینجوری باشی عشقم.

واما پیشرفتهات:تشویق

اول از همه  اینکه حرف زدنت خیلی پیشرف کرده و هر چی رو که بگیم تکرار کن به زبون خودت یه چیز تحویلمون میدی یا اینکه آهنگشو میزنی. ولی بعضی کلمه هارو تقریبا درست میگی : بابا /  د د / آب / نا نا /ماما/ام (همون عمه)/تا تا (تاب تاب )/ بع بع /نی نی / د ش ( کفش)  -  صدای حیوونا (سگ و پیشی و غورباقه و ببعی رو بلدی) /همه اجزای صورتتو دست و پاتم میشناسی. تشویق

این روزا فهمیدی خوراکیها جاش کجاست همش یا من یا باباحجت رو اه اه کنان میکشونی سمت خوراکیها تا بهت خوراکی بدیم.خوراکی های مورد علاقت هم مارشمالو و بستنی و رنگارنگ و شکوروله.

این روزا میشه گفت تقریبا به زور از بیرون میای خونه و همش دوست داری به گشت و گزار باشی تا میریم تو پارکینگ در انباری رو نشونه میگیری و مارو میکشونی اونجا به هوای ماشین و دوچرخه ات.

این روزا کلی کتاب خون شدی و عشق کتاب و همش میاری تا برات کتاب بخونیم بعضی اوقاتم خودت به زبون خودت مشغول میشی که واقعا دیدنیه و آدم دلش میخواد یه لقمه چربت کنه.

این روزا حتما باید منو بغل کنی تا بخوابی آنچنان اون دست کوچولوتو میندازی دور گردنم که همونجا ذوق مرگ میشم و همه اذیتهایی که تو طول روز کردی یادم میرهه.

این روزا به شدت عاشق نی نی هستی و آنچنان ذوق و جیغی از خودت در میکنی به محض دیدن یه نی نی که واقعا دیدنیهههههههههههه.همین عکس العمل رو وقتی یه جنبنده هم میبینی داری مثلا پیشی یا جوجه یا حتی مورچــــــــــــــــه سکوت

این روزا به زنیم به در و تخته همش داری شیر میخوری و تا تموم میشه بازم دخواستشو داری و منم با کمال میل برات درست میکنم. تو این سن روزا  چهار یا پنج بار 150 یا 120 تا شیر میخوری. شب هم 180 یا 210 تا. غذا خوردنتم ای بدک نیست بعضی اوقات خیلی با اشتها میخوری بعضی اوقاتم همش از دهنت میریزی بیرون و مامان رو به شدت حرص میدی و خونه رو هم به ... میکشی.از میوه ها هم کیوی و پرتقال و سیب خیلی دوست داری.

این روزا به شدت با حموم رفتن مشکل داری و همش گریه میکنی تا بشورمت.هرچیم برات شعر میخونم و بازی میکنم فایده نداره.

این روزا علاقت به بی بی انیشتین و کلا سی دی زیاد شده و همش کنترلش رو میاری تا برات روشن کنم. البته فقط چنددقیقه اول برات جالبه و بعد عادی میشه.همشم داری باهاش نانای میکنی حتی با بی بی انیشتینسکوت

این روزا همچنان موقع کار تو آشپزخونه ناراضیی و تا بخوام یه نهار هول هولکی هم برای پدرجان بپزم انقدر زیر پای من گریه میکنی و منو مثلا گاز میگیری( آخه بلد نیستی هنوز خداروشکر گاز بگیری و فقط دهنتو باز میکنی و فشار میدی ) که کلا منصرف میشم .ممنون مامان جان که انقدر به فکرمی که اصلا دوست نداری من کار کنم ولی یکم دلت به حال پدر جانت هم بسوزه خووووووووو.

این روزا وقتی میگم رونیا پی پی کردی پاتو میاری بالا و دستتو تکون میدی و میگی ایف ایف(البته فقط ف رو میگی)

این روزا از بین همه اسباب بازیات عشق پنگوئن هایی که سر میخورن که اسرا جون برای تولدت خریده بود  شدی و همش باهاش بازی میکنی و همچنین شلمن . همچنان هم عاشق نی نی جانت هستی و لالا میگی بهش و بغلش میکنی و پشت سر هم ماچ مالیش میکنی که آدم واقعا حسودیش میشه به اون نی نی جان.کاملا میدونی کدوم اسباب بازیت صدا داره و تا میبینیش میاری میدی که صداشو دراریم برات.

این روزا شبها موقع خواب تا بهت بگم برای مامان لا لا بگو دستتو میزاری دور گردنم و میزنی پشتم و میگی لا لا .آخ من به قربون تو برمـــــــــــــــــــــــــ شیرین ترین دختر دنیا.

دیگه چیز زیادی یادم نمیاد ولی :

این روزا حسابی عاشق و شیفته توئیــــــــــــــــــــــــم فرشته کوچولوی دوست داشتنی.

 

یه روز بهاری من و رونی جون بی ماشین با تاکسی رفتیم مغازه بابایی:

 

 

این جوجهه مال بچه مغازه کناری بود .ببین چه دوسش داشتی :

 

 

رونی بدو جوجو بدو ....

 

 

 

میشه جوجه اتو بدی بهم؟؟؟؟

 

 

 

برگشت تو آزانس از فرط خستگی ولو شدی ...

 

 

 

 

رونی به دنبال پیشی:

 

 

 

اینم یه چشمه از شیطونیات تو فروشگاه خانه و کاشانه :

 

 

 

 

 

 

این مبل بادیه رو که ادوی به دنیا اومدنت بود عموی من داده بود تا دیدیش خواستیش و ماهم بادش کردیم خیلی دوسش داری:

 

 

عروسک شیرین و خوشتیپ من.

 

 

در حال خوردن کیوی ...

 

 

اینم کار همیشگیت پخش و پلا کردن کارتهای باباحجت از تو کیفش:

 

 

رونی جون مارشمالو خور.آخه تو خودت مارشمالوی شیرین منی که .

 

 

 

اینم اولین کتاب رنگ ـمیزی و اولین مداد شمعی:

 

 

 

مداد شمعی بیچاره ثانیه هایی بعد از در اومدن از جاش:

 

 

این کارم یکی ازعلایقته که کل عروسکای بالا تختو بریزی پایین و مامان بیچاره همش در حال مرتب کردن اینا باشه.

 

 

 

در حال لالا گفتن به نی نی جان.

 

 

 

شیطونی تو اموزشگاه عمه .محل کار خال صبا.

 

 

 

نقاشی با اسراجون دختر عمه مامان.

 

 

 

 

 

 

دوست داریم فرشته کوچولو.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان النازي
15 اردیبهشت 93 18:27
ماشالاه به اين دخمل ناز ماماني خواستم تجربمو بگم النازم درست مثل رونيا بود منم مي خواستم برم پيش يه روانشناس اما يكم صبر كن خودش اين رفتارو ترك ميكنه هر رفتار مال به دورانه الناز كه الان هيچ كدوم از اون كارارو تكرار نميكنه تازه الناز همه چيرو پرتاب ميكرد خودتو ناراحت نكن يكم بزرگتر شه بهتر ميشه
مامانیه رونیا
پاسخ
امیــــــــدوارم اینطور که میگین باشه
هانیه
16 اردیبهشت 93 9:16
ماشالا ماشاللا به این تیپ به این هوش به این ناز آخه کدومشو بگم انقد تو جیگری ؟ هان ؟
آشنای قدیمی
17 اردیبهشت 93 14:59
سلامــ عزیزم مامانی اذیت میکنی ؟ بد اخلاق شدی؟ تو که دختر خوبی بودی ... رونیا بشو همون رونیا سابق گرچه هر جوری باشی من عاشقتم اما لجبازی نکن عشقم
مامانیه رونیا
پاسخ
منم دوست دارم خاله جوووون