واکسن 4ماهگیییییییی...
دختر کوچولوی مامان بالاخره یکشنبه رفتیم بهداشت و واکسنتو زدیم.البته اول چکاپ قد و وزن بود.آفرین به گل دخملم که بزرگ شده. وزنت شده بود ٥٨٥٠ و قدت ٦٢.ماشالا به دخترم .و بعدش رفتیم برا واکسنخانوم پرستاره خیلی خوش اخلاق بود و اول قطره فلج رو برات ریخت و بعدش گفت باهاش حرف بزن تا حواسش پرت شه. و بعد ...... جیغ .گریهههههه به مدت ١ دقیقه ولی بعدش خیلی خانوم بودی و یادت رفتتتتتتتتتتت آفرین به دخمل شجاع خودم چون دوتا نی نی دیگه اونجا بودن که بعد واکسن یه عالمه گریه می کردن و ساکت نمی شدن.بعدشم که اومدیم خونه و تو لالا کردیییییییییی.ببین چه ناز خوابیدییییییییی.
بعداز خواب که بیدار شدی یکم تب داشتی اما تا برات شیاف گذاشتم خوب شد بعداز ظهر مامان فریبا اومد پیشمون شما کمکم شروع کردی بهونه گرفتن. تا غروب که بابا اومد باهم رفتیم یه چرخی بیرون زدیم که سرت هوا بخوره و دست از نق زدن برداریییییی
بعدش اومدیم خونه ساعت 11 بود و شیرتو دادم بهت و خوابوندمت اما 10 مین بعد بیدار شدیی و آنچنان گریههههههه ای رو شروع کردیییییییی که ..... آخر مجبور شدیم شما رو ببریم دکتر چون واقعا انگار جاییت خیلی درد میکرد که اینجوری گریه میکردی واسه همین نگران شدم و گفتم به بابا حجت که بریم اورجانس .اما اونجا گفتن همه چی نرماله و هیج مشکلی نداریییییییییییی واقعا نمیدونم که چرا چند روزه انقدر بدقلقی میکنی و اینجوری زار زار گریه میکنی و جیغ میکشییییییییییی وقتی اینجوری گریه میکنی من و باباحجت دیگه نمیدونیم چیکار باید بکنیم.منم دلم میخواد اون موقع بشینم و گریه کنم
خلاصه از دکتر که برگشتیم دیدم تب داری و چون هنوز به ساعت شیافت مونده بود گذاشتمت تو ظرفشویی تا آب بازی کنی و تبت بیاد پایین.همشم میخواستی جریان آب رو بگیری اما نمیتونستییییییی خیلی بامزه بود کلی خندیدیم.
بعد آب بازی دیگه گرسنت شد و تا شیرتو دادم د هنت خوابت برد و بالاخره ما تونستیم ساعت 3 صبح بخوابیمممممممممممامیدوارم دیگه اینجوری لج نکنی چون ما که حسابی کلافه میشیم هیچ مهم نیست ولی خودت خیلی اذیت میشی دخترکم .خیلی دوست دارم طلای مننننننننننن .خدایا مواظب دخمل کوچولوم باش .شکرت بابت این هدیه ای که مارو لایق دونستی.