فرشته کوچولو خوب شده. هوراااااااااااااااا :)
سلام دردونه خوشگل مامان. عزیز دردونه من بالاخره از سد این مریضیه لعنتی هم گذشتیم و خداروشکر امروز هم اشتهات خیلی بهتر شده بود و هم اسهالت خوب شد.خدایا شکرت. البته با کلی حرص و جوش خوردن من که دیشب واقعا دیگه کم آورده بودم. دیروز آزمایش کشت مدفوع رو با هزار تا دردسر و گرفتاری و صدالبته کارای چندش آوره نمونه مدفوع گیری دادیم و خداروصد هزار مرتبه شکر خبری از باکتری نبود. خلاصه جواب رو با خوودت دوباره بردیم مطب دکتر حمید و گفت که خیلی وزن کم کردی ( تو یه هفته 600گرم) و خیلی ناراحت شد و گفت مربوط به همون ویروسه که روده هات رو ضعیف کرده . آفت دهنت رو هم نگاه کرد و گفت خوب شده ولی برای اطمینان داروشو تا یه هفته ادامه بدین که انقدر ماشالا شما کولی بازی درمیاری که دیگه از امشب بی خیال شدیم. برای شکم رویت هم فقط گفت یه شیر خشک خاص براش مینویسم تا دو روز استفاده کن براش. ( بیومیل LF) .قرار شد اگه این شیر هم جواب نداد بریم بیمارستان برای سرم گرفتن و این داستانها.خلاصه اون شب بعد مطب سریع اومدیم خونه و برات شیر جدید رو درست کردم و واااااااااااااااااااای مگه میخوردی ؟ یعنی بگم بعد از اون خفگیهات تو دوران نوزادیت بدترین ساعتهای عمرم دیشب بود .هیچ رقمه کوتاه نمیومدی و تا شیشه شیرت رو میاوردم جلو آنچنان گریه ای میکردی که انگار چی شده.از یه طرف هم همش استرس خوب نشدن و بیمارستان و این مکافاتها رو داشتم دیگه واقعا روم فشار اورده بود.اون شب کلی توی خیابونا چرخیدیم تا بلکه موقع خوابت بردن رضایت بدی و یکم بخوری ولی شما همچنان مقاومت کردی. خلاصه وقتی اومدیم خونه هیچی از اون شیر کم نشده بود و منم شده بودم عین دیوونه ها. واقعا دیگه نمیدونستم باید چیکار کنم و زنگ زدم به مامان فریبا .اونم از حال و روزم فهمید خیلی بهم ریختم خیلی ناراحت شد ولی یه پیشنهاد داد که واقعا موثر بود و گفت شیرش رو ترکیبی با نان بده بهش. منم همین کارو کردم 120 تا شیر درست کردم و 3تا بیومیل ریختم و 1 دونه نان که همون یدونه کار خودشو کرد و شما رضایت دادی شایدم گول خوردی که تا آخرش رو البته با کلی شعر و داستان و عجز و التماس خوردی و خوابیدی. وقتی دیدم شیشه ات خالیه انگار دنیارو بهم دادن و باخیال راحت خوابیدم. خلاصه دیشب و امروز ظهر به این منوال گذشت که خداروشکر انگار شیره افاقه کرد و امروز فقط دوبار شکمت کار کرد اونم سفت. البته هنوز اشتهات مثل قبل نشده ولی خیلی بهتر شده مخصوصا راجع به شیر. از فردا برنامه غذایی چاق کنندگیتو در پیش داریم تا ایشالا بتونم وزنتو به قبل برگردونم گل قشنگم. خاله سهیلا میگه همه اینا مال دندون دراوردن و دینا هم همشو تجربه کرده نمیدونم ولی واقعا که روزای سختی بود شاید سخترین روزای عمرم بود و مطمئنم خودمم کلی وزن کم کردم و حسابی رو اعصابم اثر گذاشته این ماجرا ولی باعث شد مامان قویتری بشم برای شما فرشته کوچولوی دوست داشتنی خودم امیدوارم دیگه همچین روزایی رو تجربه نکنیم عسل مامان نه ما و نه هیچ مامان و نی نیه دیگه ای.آمیـــــــــــــــــــــــــن.