فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

رونی و گوشی بیچاره مامی...

فرشته کوچولو عاشق این گوشیه منی و اگه بسته باشه همش میکوبیش رو زمین تا شاید باز شهههههههههههههه  کلی هم باهاش دردل میکنی و در آخر هم کلی تفیش میکنییییییییییی                                                                                  &nb...
10 شهريور 1392

هیس.یه فرشته خوابیدهههه....

      دیشب بابایی رفته بود پیش مامانبزرگم که مریضه بخوابه برای اینکه مامان فریبا تنها نباشه از بهشهر که اومدیم رفتیم خونه پیش مامان فریبا خوابیدیم.یادش به خیر رو این تخت  تو این اتاق تو اون خونه نی نی گلوییات برام تداعیییییییییییییی شدددددد ...
10 شهريور 1392

تولد عمو حسین.

عشق دلم دیشب تولد عموحسسین بود و ما رفتیم بهشهر. دوقلوها دیگه پوشک نمیشننننننننننننننننن.آفرین بهشون. فکر کنم این بهترین کادو برای باباشون باشههههههههههههه اونجا به غیر از دوقلوها دختر عموی بابا مهنا جون که ٣ سال و نیمه هست هم بود و کلی با شما بازی میکرد عمه فاطمه رو هم بعد مدتها دیدیم و هم ما دلمون براش تنگ شده بود و هم اون برای شما حسابی دلش تنگ شده بود و کلی بغلش بودی. خلاصه شب خوبی بود و شما هم با تعجب به بازی مهنا و دوقلوها نگاه میکردی و خوشت اومده بود ایشالا شما هم که بزرگتر شدی به جمع این وروجکها میپیوندیییییییییییی اینم چندتاعکس از بازیه شماهههههههههههههها:         ...
10 شهريور 1392

بای بای نان 1

عسلم از فردا ایشالا دیگه نان 2 میخوری. درواقع باید از اول شش ماهگیت میخوردی ولی چون چندتا از شیرخشک های احتکار شده نان 1 مونده بود ناچارا تا حالا صبر کردیم و بالاخره امروز تموم شدننننن. امیدوارم بهت بسازه و خوشت بیاد. در هر صورت باید بگیم : بای بای نان 1... سلام شیر جدید رونیااااااااااا                        اینم عشقم با شیرخشکهاشششششششششششش....                                 &nbs...
9 شهريور 1392

تن ناز فرشتم داغهههههههههههههه

عزیز دل مامان عشق زندگیه من فرشته من آخه چرا بعد 3 روز که از واکسنت گذشت یهو تب کردیییییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟من فدات بشم که دیشب ساعت 9 شب دیدم یکم تب داری و بهت قطره استامینوفن دادم به امید اینکه خوب میشی ولی بعد یه ساعت دیدم تبت رسید به 5/38 و من و بابا حجت از ترس سریع بردیمت دکتر. دکتر هم گفت آره تب داره و هر 4 ساعت باید استامینوفن بخوره و علائمی هم از سرماخوردگی نداره و به احتمال زیاد مال همون واکسنه.و گفت اگر تبش بیشتر شد ایبوبروفن بهت بدممممممممم.خلاصه با ناراحتی برگشتیم خونه و کلی پاشویه و آب بازی و این حرفا تا ساعت 2 که هیچکدوم فایده نداشت و من از نگرانی داشتم می مردم. ساعت 2 دوباره بهت استامینوفن دادم و امیدوار که ...
9 شهريور 1392

آخر هفتهههههههه...

عروسک قشنگم چهارشنبه شب که شما تب کرده بودی به خاطر تب شما کولر روشن کردیم و متاسفانه من سرما خوردممممممممممم واسه همین پنجشنبه رو همش تو خونه موندیم و شما کلی به جون من نق زدی البته حق داشتی چون حوصلت سر رفته بود . غروب دیگه حالم خیلی بد بود دلم میخواست سیر بخوابم واسه همین بابا حجت شمارو برد گردش.و من یه دل سیر خوابیدم و واقعا همون خواب سرحالم کرد. این اولین بار بود که با باباحجت با ماشین میرفتی گردش. فدات بشم که عاشق همه تابلوهای led هستی مخصوصا این یکی که چون دوسش داری هروقت بیرون میریم جلو این وایمیسیم تا سیر نگاش کنییییییییییی                   ...
9 شهريور 1392

آلبوم عشقم...

فرشته کوچولو بالاخره امروز بعد ٦ ماه تونستم آلبومتو به روز کنم .  گلکم با اینکه چاپگر خونگی داریم ولی تا حالا فرصت نکرده بودم و این سری که عمه فهیمه اومد و با شما بازی کرد تا من بتونم عکساتو چاپ کنم.بعدشم که امروز گذاشتمشون تو آلبومتو و خاطراتشم نوشتم. همیشه عذاب وجدان داشتم که آلبومت خالیه..............اینم عکس آلبومت پر از عکسای فرشتم....     ...
5 شهريور 1392

سلام سرلاک...

گل مامان 6 ماهگی که تموم شد خیلی خوش به حالت شد. چون هم میتونی دو وعده غذا بخوری و از اون مهم تر اینکه میتونی سرلاک بخوریییییییییییییییییییییی  امروز برات سرلاک درست کردم و طبق انتظارم خیلی دوست داشتی و تا تهشو خوردی البته برای اولین بار 50 سی سی برات درست کردم. اولین سرلاکتم سرلاک شیر و برنج بود.       عزیز مامان شش ماهگی یه بدی داره اونم اضافه شدن قطره آهن.  کلی مکافات میکشم تا بهت قطره آهن رو بدم. یعنی دقیقا این شکلی میشم و شما هم همه راهی رو امتحان کردم(قاشق.قطره چکون .شیشه دارو. ...) به هیچکدوم رضایت نمیدی . آخرشم نصفشو میریزی بیرون نصفشم رو لباست بعدشم که دهنت قفل میشهههههههههههه  و ه...
5 شهريور 1392