تبخال بی تربیت!
عزیز مامان امروز عصری که از خواب بیدار شدیم دیدم یه تیکه از لب پایینت کبود شده. کلی ترسیدم و به دکترت زنگ زدم توضیح دادم و گفت که باید ببینم اینجوری نمیشه گفت چیه .منم چون میدونستم اگه بریم پیش دکتر حمید یه دوساعتی رو باید بشینیم تصمیم گرفتم که شمارو ببرم پیش دکتر خونوادگیمون.اولش که دید معاینه کرد و گفت تبخاله و کلی ازم سوال پرسید که سرمانخورده بود؟ چیز داغ بهش ندادی و... بعدش دمرت کرد تا تبت اندازه بگیره که شما عصبانی شدی و ترسیدی و کل جیغ و گریه نثارش کردی و تا بغلت کنم ادامه داشت. امروزم که دیدم کلی زور میزنی موقع پی پی کردن و بعدش دیدم بعلهههههههههههه شکمت سفت کار میکنه و کلی غصه خوردم اونم به آقای دکتر گفتم و یه شربت برات نوشت ک...